زبیده عزیزی وکیل دادگستری بوشهر دادورزی: فرشید فرجی، وکیل ورزشکار و عضو مرکز وکلای استان تهران چند روز پیش به دست طرفین دعوی خود به قتل رسید. فاجعه‌ای دیگر، نه در میدان جنگ، نه در حادثه‌ای طبیعی که در میدانی به نام بی‌عدالتی؛ آنجا که حق‌طلبی، بهای جان دارد. فرشید، جانش را در مسیر حرفه‌ای […]

زبیده عزیزی وکیل دادگستری بوشهر

دادورزی: فرشید فرجی، وکیل ورزشکار و عضو مرکز وکلای استان تهران چند روز پیش به دست طرفین دعوی خود به قتل رسید. فاجعه‌ای دیگر، نه در میدان جنگ، نه در حادثه‌ای طبیعی که در میدانی به نام بی‌عدالتی؛ آنجا که حق‌طلبی، بهای جان دارد. فرشید، جانش را در مسیر حرفه‌ای خود از دست داد؛ در راهی که رسالتش دفاع از قانون بود.

اکنون، پرسشی سنگین پیش‌روی ماست. چه کسی از وکیل دفاع می‌کند؟ کدام رسانه، کدام نهاد، کدام مسئول، تلاشی کرده‌اند برای معرفی چهره واقعی وکالت؟

در سال‌های اخیر تصویری از وکیل ساخته‌اند که گویی او مترادف است با طمع، با سودجویی، با چانه‌زنی برای نجات گناهکاران. رسانه‌ها، سریال‌ها، فیلم‌ها و شبکه‌های مجازی در این تصویرسازی نادرست نقش پررنگی داشته‌اند. به‌جای آن‌که وکیل را مدافع حق و عدالت نشان دهند، او را چهره‌ای خاکستری، فرصت‌طلب و بی‌اخلاق ترسیم کرده‌اند. نتیجه چیست؟ جامعه‌ای که نه تنها قدر وکیل را نمی‌داند، بلکه گاه، او را دشمن می‌پندارد.

اما پرسش بنیادین اینجاست.آیا وکیل انتخاب‌گر ذات موکل خود است؟ آیا پزشک از درمان بیماری که مرتکب جرم شده، خودداری می‌کند؟ آیا معلم، کودک را به‌خاطر گناهان والدینش از آموزش محروم می‌سازد؟ پس چرا وکیل، به جرم دفاع از یک متهم، متهم می‌شود؟ وکیل، سوگند خورده‌ی عدالت است؛ او بال فرشته عدالت است.او حافظ قانونی است که اصل ۳۵ قانون اساسی آن را تضمین کرده است: «در همه دادگاه‌ها، طرفین دعوا حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند، باید برای آنان امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.»

ما وکلای این سرزمین، خسته‌ایم.نه از حجم بی‌پایان پرونده‌ها، بلکه از هجمه‌های خاموش و بی‌رحم، از زخم‌هایی که رسانه‌ها بر باور مردم کاشتند و از سکوت‌هایی که در برابر قربانی شدن هم‌قسمان ما، جاری‌ست. شاید زمان آن رسیده که جامعه به خود آید؛ بداند که وکیل، شریک جرم نیست، بلکه شریک عدالت است. وکالت، حرفه‌ای در خدمت گناه نیست، بلکه رسالتی است در خدمت حق.

برای فرشید که رفت تا شاید وجدان‌هایی بیدار شوند. و برای ما، که هنوز ایستاده‌ایم؛ با زخم بر تن، با بغض در گلو،اما با ایمانی پابرجا به اینکه تا عدالت هست،ما خواهیم ماند.

  • نویسنده : زبیده عزیزی
  • منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی