خواسته، اساسی ترین رکن هر دعوای حقوقی تلقی میشود. صرفنظر از ضرورت دقت در نحوه تعیین خواسته، به دلیل وابستگی سرنوشت دادرسی به درستی و صحت عملکرد خواهان در این خصوص، تشخیص نوع خواسته از حیث مالی بودن یا غیرمالی بودن و بهای آن در دعاوی مالی، از حیث میزان هزینه های دادرسی، صلاحیت مراجع […]
حق تضییعشده یا انکارشده خواهان، که موضوع دعوا قرار میگیرد، ممکن است مالی یا غیرمالی باشد. هیچگونه تعریف خاصی از اصطلاح حق یا دعوای مالی، در مقابل حق یا دعوای غیرمالی، در هیچ کدام از متون قانونی، به دست نمی آید. با این حال میتوان گفت که حق مالی حقی است که اجرای آن، به طور مستقیم برای دارنده آن ایجاد منفعت قابل تقویم به پول میکند یا اینکه اجرای آن دفع از ضرری میکند که قابل ارزیابی به پول باشد. در مقابل تعریف مذکور، حق غیرمالی حقی است که اجرای آن، مستقیماً ایجاد منفعت قابل تقویم به پول نمیکند، اگرچه ممکن است به طور غیرمستقیم، موجب چنین نتیجه ای شود. بر این اساس میتوان دعاوی منقول را، از دعاوی غیرمنقول تشخیص داد. برای مثال دعاوی مالکیت بر اموال، بطلان معاملات یا اسناد، استرداد اسناد، مطالبه اموال و اجرای تعهدات و شروط راجع به اموال، از جمله دعاوی مالی محسوب میشوند؛ چرا که در نتیجه صدور حکم، مال یا حقی که قابل ارزیابی با پول است، مستقیماً در مالکیت خواهان وارد شده یا از مالکیت وی خارج میشود. اصل اختیار خواهان در تعیین میزان بهای خواسته
ماده ۶۱ قانون آیین دادرسی مدنی، چنین مقرر داشته است که «بهای خواسته از نقطه نظر هزینه دادرسی و امکان تجدیدنظرخواهی، همان مبلغی است که در دادخواست قید شده، مگر اینکه قانون ترتیب دیگر معین کرده باشد.»
اصل لزوم پرداخت هزینه دادرسی در هنگام تقدیم دادخواست
اصل لزوم پرداخت هزینه دادرسی در هنگام تقدیم دادخواست، از بند یک ماده ۵۳ و ماده ۵۰۳ قانون آیین دادرسی مدنی استخراج میشود. یادآوری این نکته ضروری است که اگرچه عدم اجرای کامل این تکلیف، مانع ثبت دادخواست نخواهد بود، اما دادخواست مطروحه، تا پرداخت کامل هزینه دادرسی یا صدور حکم اعسار خواهان از پرداخت هزینه دادرسی، به جریان نخواهد افتاد. بدیهی است که مقوله ثبت دادخواست و تکلیف لزوم پرداخت هزینه، هیچگونه منافاتی با یکدیگر نداشته و ضمانت اجرای عدم پرداخت هزینه در هنگام ثبت دادخواست، توقیف آن خواهد بود. همچنین روشن است که مسایلی همچون شخصیت، ملیت، تعداد، جنسیت و هویت خواهان، اصولاً هیچ تاثیری در این امر ندارد؛ مگر آن که قانون ترتیب دیگری مقرر کرده باشد. ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۳ قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین، به بیان مواردی از تکلیف خواهان در نحوه تقویم خواسته پرداخته اند. به موجب بند یک ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی، چنانچه خواسته وجه نقد باشد، بهای آن عبارت است از مبلغی که خواهان خود را محق در مطالبه آن میداند. بنابراین سبب دعوی هر چه باشد، هیچ تاثیری در تکلیف خواهان ندارد و دادگاه نیز جز در خصوص مبلغی که در ستون خواسته به عنوان اصل خواسته آمده است، حق صدور حکم ندارد. بدیهی است هزینه های دادرسی تابع نصاب میزان خواسته است.
چنانچه حقوق مورد ادعای خواهان، عوض منافعی بوده که بعد از زمان تقدیم دادخواست حاصل شده و این موضوع مورد درخواست خواهان قرار گرفته باشد، پس از تعیین میزان اجرت المثل و صدور حکم، خواهان مکلف است هزینه دادرسی خواسته مذکور را پرداخت کند.
همچنین چنانچه خواسته دعوا مطالبه خسارات از هر نوع آن بوده و ضمن رسیدگی به اصل دعوی راجع به مالکیت بر مال یا حق منشا دعوی، که به سبب یا واسطه آن ادعای استحقاق دریافت خسارات میشود، مطرح شده باشد، در این صورت چنین خواسته ای از جمله فروع دعوی تلقی شده و تابع حکم مقرر در بند «ج» ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی میشود. هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر، در دعاوی با خواسته وجه نقد، تابع نصاب محکوم به است؛ نه نصاب خواسته. بنابراین تجدیدنظرخواه، تکلیفی در پرداخت هزینه دادرسی قسمتی از خواسته که نسبت بدان تجدیدنظرخواه نیست، ندارد. چنانچه خواسته پول خارجی باشد، خواهان مکلف است که بهای خواسته را، بر مبنای نرخ رسمی پول خارجی، که توسط بانک مرکزی اعلام میشود، در هنگام تقدیم دادخواست، تقویم کرده و بر آن اساس هزینه دادرسی را پرداخت کند. (فراز دوم از بند یک ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی) تفاوت نرخ رسمی پول خارجی با نرخ غیررسمی آن، هیچ تاثیری در تکلیف خواهان نداشته، از این حیث برای خوانده نیز حقی متصور نیست.
خواهانهای متعدد
هرگاه چند خواهان، هر یک مدعی نسبتی از کل طلب باشند، بهای خواسته حاصل جمع کل طلب خواهانهایی است که در یک دادخواست مبادرت به دادخواهی کردهاند. بنابراین احکام وارده بر میزان بهای خواسته، بر حاصل جمع خواسته تمام خواهانها بار میشود. (بند ۲ ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی) همچنین است هرگاه خواندگان متعدد، هر یک به نسبت معینی از کل خواسته مسئولیت داشته باشند یا اینکه دعاوی متعددی با منشا واحد یا دارای ارتباط تام، در یک دادخواست مطرح شوند.
منافع حقوق قابل استیفا در مواعد معین یا مادام العمر
به گزارش گروه حقوقی یاسا، در بند ۳ ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی، مقرر شده است که «در دعاوی راجع به منافع و حقوقی که باید در مواعد معین استیفا یا پرداخت شود، بهای خواسته عبارت است از حاصل جمع تمام اقساط و منافعی که خواهان خود را ذیحق در مطالبه آن میداند. در صورتی که حق نامبرده، محدود به زمان معین نبوده یا مادام العمر باشد، بهای خواسته مساوی است با حاصل جمع منافع ۱۰ سال یا آنچه که ظرف ۱۰ سال باید استیفاء کند.» با لحاظ تقسیمبندی کلی خواسته به پول و غیرپول، مفاد بند مذکور حکایت از آن دارد که اگر خواسته مورد مطالبه وجه نقد (تحت هر عنوان و به هر سبب) باشد، جمع کل اقساط، بهای خواسته و در عین حال اصل خواسته تلقی میشود. بدیهی است اقساط، زمان طرح و تقدیم دادخواست تا اجرای حکم نیز، با تقاضای خواهان میتواند مورد لحوق حکم قرار گیرد. (ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی)
چنانچه استحقاق مطالبه وجه، مقید به زمان خاصی نباشد یا اینکه مادام العمر باشد، بهای خواسته جمع اقساطی است که ظرف ۱۰ سال وصول خواهند شد. چنانچه حق مورد مطالبه، وجه نقد نباشد، تعیین بها، فقط از حیث هزینه دادرسی و صلاحیت موثر خواهد بود. به عنوان مثال، در دعوای الزام خوانده به اجرای مفاد یک قرارداد دایر بر تسلیم حق انتفاع یا حق ارتفاق به نحو مادام العمر یا نامحدود، اگرچه خواهان مکلف به درج جمع بهای ۱۰ سال حق در ستون خواسته است اما در تعیین ارزش و تقویم آن مختار خواهد بود.
از دیگر مواردی که دایره اختیار خواهان در تعیین بهای خواسته راجع به اموال را، محدود کرده، حق اعتراض خوانده و قابلیت پذیرش و ترتیب اثر دادن بدان، تحت شرایط خاصی است که در بند ۴ ماده ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی آمده است. شرایط لازم برای پذیرش اعتراضِ خوانده و سپس تغییر نصاب خواسته و الزام خواهان به پرداخت مابه التفاوت هزینه دادرسی، به شرح زیر است:
۱- میزان بهای خواسته ای که توسط خواهان تقویم شده است، کمتر از نصاب دعاوی قابل تجدیدنظر یا قابل فرجام باشد.
۲- بهای خواسته، بنا بر ادعای خوانده، بیش از نصاب دعاوی قابل تجدید نظر یا قابل فرجام باشد.
۳- خوانده تا نخستین جلسه دادرسی ایراد مذکور را مطرح کند. طرح ایراد بعد از ورود دادگاه به ماهیت امر و استماع اظهارات متداعیان ولو آنکه جلسه نخست هنوز به پایان نرسیده باشد، موجه به نظر نمیرسد، بنابراین خوانده مکلف است چنانچه به نصاب خواسته ایرادی دارد، ایراد خود را ولو در جلسه نخست دادرسی قبل از دفاع در ماهیت دعوی مطرح کند.
۴- ایراد مطروحه بنا بر نظر کارشناس، وارد باشد.
چنانچه خواسته، از جمله دعاوی مالی راجع به اموال غیر منقول باشد، اگرچه بهای خواسته از نقطه نظر صلاحیت همان است که خواهان در دادخواست معین کرده و خوانده نیز وفق شرایطی که در بند قبل آمد، حق اعتراض بدان را دارد؛ اما با این حال، هزینه دادرسی اینگونه دعاوی غیرمنقول باید حداقل بر اساس قیمت منطقه ای مال غیرمنقول پرداخت شود. بدیهی است چنانچه نصاب خواسته، بیشتر از ارزش منطقه ای ملک باشد، محلی برای بحث در این خصوص باقی نمیماند. (بند ۱۳ ماده ۳ قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مصوب سال ۱۳۷۳)
دعاوی غیرمنقول که ارزش آن نامشخص است
بند ۱۴ ماده ۳ قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مصوب سال ۱۳۷۳ چنین مقرر میدارد: «در صورتی که قیمت خواسته، در دعاوی مالی در موقع تقدیم دادخواست، مشخص نباشد، مبلغ ۲۰۰۰ ریال تمبر الصاق و ابطال میشود و بقیه هزینه دادرسی، بعد از تعیین دعاوی غیرمنقول و صدور حکم دریافت خواهد شد و دادگاه مکلف است قیمت خواسته را قبل از صدور حکم مشخص کند.»
- منبع خبر : روزنامه حمایت
Wednesday, 1 January , 2025