بخش نخست احمدرضا ونکی وکیل پایه یک دادگستری بوشهر، دکتری جرم شناسی دادورزی: یکی از مقوله های حقوق کیفری مسأله تعیین مجازات ها است. دو اصل حاکم بر کیفیت تعیین کیفرها، اصل تناسب مجازات با جرم و اصل تناسب مجازات با مجرم است. اصل اول ملهم از مفاهیم استحقاق و سزادهی است. بدین معنا که […]

بخش نخست

احمدرضا ونکی وکیل پایه یک دادگستری بوشهر، دکتری جرم شناسی

دادورزی: یکی از مقوله های حقوق کیفری مسأله تعیین مجازات ها است. دو اصل حاکم بر کیفیت تعیین کیفرها، اصل تناسب مجازات با جرم و اصل تناسب مجازات با مجرم است. اصل اول ملهم از مفاهیم استحقاق و سزادهی است. بدین معنا که سزادهی اقتضا دارد هر شخصی متناسب با شدت جرم ارتکابی خود کیفر ببیند. جرم ضعیف، مجازات ضعیف و جرم شدید، مجازات شدید.

تناسب جرم و مجازات که رویکرد بزه محور است در اواخر قرن نوزدهم تا حدود زیادی جای خود را به رویکرد مجرم محور داد که مطابق آن مجازات نه تنها باید با جرم متناسب باشد، بلکه تناسب آن با شخصیت مجرم نیز ضروری است.(رستمی، ۱۴۹:۱۳۹۳) اصل فردی کردن مجازات ها که مبین این مطلب است، نشأت گرفته از تکامل حقوق جزا در مسیر توجه به مرتکب جرم و شخصیت او است. رعایت اصل تناسب جرم با کیفر تنها یکی از اهداف کیفر که تضمین کننده استحقاق بزهکاران به خاطر عمل ارتکابی شان است را به طور غیرشخصی، تأمین می کند. (خاموشی، ۷۸:۱۳۸۵) جهت تضمین استحقاق به شکل کامل تر و همچنین در نظر داشتن سایر اهداف منفعت نگر مجازات از عهده این مهم برمی آید. در این معنا فردی سازی مجازات، تصحیح مجازات مبتنی بر وضعیت بزهکار به عنوان یک فرد است. به صورت خلاصه می توان عنوان داشت، منظور از فردی کردن کیفرها این است که در عین رعایت اصل قانونی و شخصی بودن مجازات، قاضی بتواند با رعایت اوضاع و احوال اجتماعی، جسمی و روانی بزهکار، برای بزهکاران متعددی که مرتکب جرم واحد شده اند کیفرهای متفاوتی مورد حکم قرار دهد. (ستوده، میرزایی، پازند، ۲۰:۱۳۷۶)

وجود حداقل و حداکثر در مجازات ها، وجود مقرراتی برای عفو، آزادی مشروط، تخفیف و تبدیل مجازت ها، وجود مقررات مربوط به تشدید کیفرها از نمونه های بارز اصل فردی کردن مجازات ها محسوب می شوند. (عباس زاده اهری، ۴۵:۱۳۷۸) موفقیت در به کارگیری اصل فردی کردن در گرو تشخیص و تخمین صحیح و عالمانه میزان ظرفیت مجرمانه و حالت خطرناکی است. حالت خطرناکی وضعیتی در فرد است که توانایی ارتکاب جرم را برای شخص مهیا نموده است. قدرتی که فرد با تکیه بر آن توان ارتکاب جرم را یافته است. حالت خطرناکی در جرم شناسی بالینی معنی و مفهوم محوری دارد و از شاخه های کاربردی جرم شناسی محسوب می گردد که اواخر قرن نوزدهم میلادی گاروفالو حقوقدان ایتالیایی از روان پزشکی الهام پذیرفت و وارد مطالعات علمی جرم شده است.

جرم شناسی بالینی با بررسی چند جانبه شخص بزهکار همچون پزشک، در پی اصلاح و درمان و پیشگیری از تکرار جرم او است. حالت خطرناکی استعداد و ظرفیت یا نیروی بالقوه ضرررسانی اجتماعی یک فرد است. دوبلینو حالت خطرناکی را، حالات بالقوه موجود و مخصوصاً بارز کسی می داند که مقارن با وضع دشوار اجتماعی فعلیت می یابد(کی نیا، ۱۳۴۷) حالت خطرناک از دیدگاه اثبات گرایان رکن مسئولیت کیفری یا به تعبیر آنان، مسئولیت اجتماعی محسوب می شود. انریکو فری جامعه شناس ایتالیایی می گوید فرد عضو جامعه است و جامعه باید در برابر حالت خطرناک وی، از خود دفاع کند، حالت خطرناک جایگزین خطا در نظام کلاسیک یا جرم شناسی غیرعلمی است. از این رو حالت خطرناکی فرد را باید شناخت و او را مورد تدابیر اجتماعی قرارداد و با اتخاذ تدابیر مناسب او را اصلاح و درمان کرد تا دوباره به دامان جامعه بازگردد. هدف مجازات یا تدابیر اجتماعی رفع خطر ارتکاب جرم و ایمن سازی جامعه است. برخلاف نظر جرم شناسی کلاسیک، دیوانگان و اطفال را نیز دربر می گیرد. بنابراین جرم و شدت آن ملاک تعیین مجازات نیست، بلکه درجه خطرناکی مجرم معیار سنجش مجازات است و باید به شخص مجرم و ظرفیت جنایی او نگریست این دیدگاه افق های جدیدی را در حقوق کیفری گشوده است.(فرج الهی، ۱۳۹:۱۳۸۹)

پی نوشت: از ایدئالیسم تا رئالیسم در سیاست جنایی تقنینی ایران تالیف احمدرضا ونکی دکتری جرم شناسی، عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور

  • منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی