دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر:در بستر تعاملات زندگی روزمره است که می توان دغدغه ها و مطالبات اجتماعی زنان را دریافت. البته که تجربه زیستی همه زنان یکسان نیست. زنانی که از طبقه فرو دست جامعه هستند بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار می گیرند. تجربه کلی زنان از کودکی تا پیری تفاوت بنیادین […]

دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر:در بستر تعاملات زندگی روزمره است که می توان دغدغه ها و مطالبات اجتماعی زنان را دریافت. البته که تجربه زیستی همه زنان یکسان نیست. زنانی که از طبقه فرو دست جامعه هستند بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار می گیرند. تجربه کلی زنان از کودکی تا پیری تفاوت بنیادین با مردان دارد. امنیت برای زنان تعریفی متفاوت از نگاه مردان دارد. این روزها با انتشار اخبار از سوی رسانه ها با موضوع اعمال خشونت خانگی نسبت به زنان و دختران و افزایش وقوع قتل های ناموسی یکی از آسیب های چالش برانگیزی را نشان می دهد که به عقیده کارشناسان به دلیل برخی قوانین ناکارآمد یا نداشتن قوانین حمایتی است. قوانین موضوعه، دیگر پاسخگوی دغدغه ها و مطالبات زنان امروز نیستند و باعث شده نهادهای انتظامی و قضایی به ویژه دادستانی نیز اختیار و تکلیفی برای ورود به موقع و پرداخت ویژه نسبت به موضوع خشونت علیه زنان و دختران نداشته باشند. مردی که زنش را کتک می زند و نسبت به تامین نیازهای معیشتی همسر و فرزندش سهل انگاری می کند، سوء رفتار دارد. اثبات ادله برای این سوء رفتار و اعمال خشونت علیه زن و فرزند در قوانین فعلی دشوار است و به عنوان یکی از چالش های حقوقی به شمار می آید که این روزها مسیر سوءاستفاده گران جنسی را هموار می کند و دست زنان را برای پیگیری حقشان در محاکم دادگستری می بندد و آن ها را خواسته یا ناخواسته وادار به سکوت می کند. به فرض مثال بانویی که در خانه مورد خشونت قرار می گیرد باید چهار شاهد نزد مقام قضایی ببرد. که این امر عملا امکان پذیر نیست. چون متهم به طور معمول زمانی دست به خشونت می زند که شاهدی در صحنه جرم نیست. از این رو انتظار داشتن شاهد از قربانی یک امر نشدنی است. به تاکید فعالان حقوق زنان، خلاهای قانونی و روزآمد نبودن قوانین دلیل بسیاری از مشکلات رایج در بحث مطالبات زنان است. از طرفی عرف مردم نیز موجب شده زنان و دختران قربانی از ترس آبرو و قضاوت جامعه کمتر شجاعت حضور در محاکم دادگستری برای شکایت و پیگیری حقشان یابند و برای همین است که بسیاری از باندهای آزارگر و افراد سودجو بعد از تکرار و ارتکاب چندین مورد تجاوز و تعدی و اعمال خشونت نسبت به زنان و دختران در دام قانون گرفتار می شوند و چون آسیب های ناشی از این رویدادها برای قربانی جبران ناپذیر است، اهمال و سکوت فرد قربانی هم به ضرر خودش و هم به ضرر همجنسان و امنیت جامعه است.

«ابلق» فیلم سینمایی است که آسیب ها و مشکلات جامعه را به روشنی نشان می دهد و به تحلیل وضعیت زنان می پردازد. هر سکانس از فیلم و هر کدام از شخصیت ها، نماد و پیام آور سلیقه های عرفی و فرهنگی جامعه است که عمده زیر مجموعه هژمونی مردانه قرار می گیرد. شخصیت اصلی فیلم «راحله» یک زن نجیب و سازگار با شرایط مالی و رفتاری همسرش «علی» است که برای تامین اقتصاد خانواده اش به همسرش کمک می کند. نمونه بارز اکثر زنان ایرانی که برای حفظ و عشق به خانواده در هر شرایطی با همسرشان زندگی می کنند. شوهرش بدهکار است و طلبکاران به دنبال طلبشان هستند. با اینکه زن و مرد داستان با عشق ازدواج کرده اند. اما مرد به دلیل دائم خمری به هر دلیل با زن بدرفتاری می کند. گاهی هم خودش را کتک می زند و گاهی زن و دختر کوچکش را. آن ها در محله ای فقیرنشین و حاشیه نشین شهر زندگی می کنند و زن به همراه جمعی از زنان محله در شرایطی غیربهداشتی تولیدات خانگی از جمله ترشی، عرقیجات، رب گوجه فرنگی و … انجام می دهد. این زنان حقوق بگیر مردی هستند به نام «جلال» که به ظاهر بابت دستمزد خوبی که به کارگرانش می دهد به داشتن معرفت و مردانگی معروف است. برای همین سرپرست شورای آن محله شده و برای خودش جایگاه اجتماعی دارد. اما چالش ها از لحظه ای شدت پیدا می کند که «جلال» یعنی مرد مورد اعتماد محله به هر بهانه و البته رابطه فامیلی با «علی» وارد حریم خانه و خانواده «راحله» می شود. و هر بار «راحله» در تلاش است نجیبانه خود را از نگاه ها و هوس او پنهان کند. او زن نجیبی است که تلاش می کند در سکوت و از ترس آبرو و خشم جنون آمیز همسرش و قضاوت مردم خود و خانواده اش را از این مهلکه نجات دهد. همسر راحله جاهلی است بی خبر که به دلیل شرایط مالی به «جلال» مقروض است و از وی حساب می برد. برای همین با اصرارهای همسرش راحله برای ترک آن محله و حتی آن شهر مخالفت می کند و مجموع شرایط زمینه را برای ادامه و استمرار مزاحمت های «جلال» ایجاد می کند. راحله به شدت احساس بی پناهی و تنهایی می کند و سکوتش، جلال را برای رسیدن به نیت شومش وقیح تر. جلال نماد یک مرد وقیح است. راحله از شرایطی که برایش ایجاد شده سخت به تنگ آمده از یک طرف نمی تواند همسرش را راضی به نقل مکان دارد. از طرفی نمی تواند این شرایط را به اطرافیان شرح دهد، چون از آبروریزی و در مظان اتهام قرار گرفتن آنان بیشتر می هراسد. «شهلا» زن جلال، متوجه علاقه جلال به راحله می شود اما در کمال ناباوری سکوت می کند و خشم خود را با بدرفتاری نسبت به راحله و شایعه پراکنی نسبت به اخلاق سوء راحله در میان دیگر زنان این جامعه ناآگاه، خالی می کند. شهلا نماینده بخشی از زنانی است که هویت مستقل خود را پنهان کرده اند و برای احساس و زنانگی شان احترام قائل نیستند و با حجمی از عقده ها و کمبودهای عاطفی و شخصیتی دست و پنجه نرم می کنند که پول و مادیات برایشان مانند مسکن دردشان را کاهش می دهد بدون آنکه به دنبال درمانش باشند. بزرگترین آسیب ها در طول تاریخ نسبت به زنان بر خلاف تصور برخی از جانب مردان وارد نشده است بلکه از جانب خود زنان به همجنسان خودشان روا شده است. شهلا علاقه زیادی به طلا دارد و در هر فرصتی طلاهایی را که جلال با عنوان هدیه برایش خریداری می کند را به زنان دیگر نشان می دهد تا به نوعی احترام و اعتبارش را در عرف عام به رخ بکشاند. از این رو نمی توان گفت نشان از عشق و علاقه وافر جلال به همسرش است چون بیشتر حکم باج خواهی و حق السکوت شهلا از جلال برای هوس های بی حد و مرزش دارد و راحله تنها قربانی این بازی نیست! نزدیک این محله یک شهربازی جانمایی شده است که نماد جریان تند هیجان های جامعه مدرن است که همراه با جریان های عرفی و سنتی پیش می رود. به نوعی جامعه ای غافل و غرق در خوشی های زودگذر را نشان می دهد که خاصیت جهان پیچیده امروز است. در حالی که زخم های جامعه فقیرنشین و سنتی کنارش بنا را بر پایداری و توسعه نهاده است. در این جامعه نمادین، بازرسان بهداشت هر از چند مدت بابت ساختن ترشی و رب غیربهداشتی زنان کارگر به محله سرکشی می کنند که بیانگر راه حل های باری به هر جهت و موقتی است. چه بسا اگر دغدغه معیشتی را از دوش مردم این جامعه برمی داشتند این کج رفتاری ها ریشه کن می شد.

علی احترامی برای همسرش قائل نیست و او را در جمع به نوعی تخریب می کند! و همین موجب شده تا راحله به همسرش اعتماد نکند تا در مورد مشکلاتی که برایش ایجاد شده صحبت کند. بی احترامی های علی حتی باعث شده که دختر کوچکش با او صحبت نکند و از او دوری نماید. علی برادر بزرگتری دارد به نام رحیم که نقش بزرگ خانواده را ایفا می کند در پایان این فیلم «رحیم» راحله را مجبور می کند تا پای گناه نکرده اش بایستند.

وقتی کمتر دولتمردیست که از حقوق زنان حرف بزند! رسانه های ارتباط جمعی باید دست به کار شوند و سینما چه زیبا می تواند این چالش را به مخاطب نشان دهد.پرداخت نرگس آبیار به بخشی از چالش ها و آسیب های زنان و دختران جامعه ستودنی است.  او موضوع امنیت روانی را در این اجتماع به نمایش می گذارد. او به اهمیت نقش بیولوژیکی زنان و غریزه ذاتی پرورش و زایندگی برای نشان دادن بی عدالتی جنسیتی بهره می برد. تا به جریان نادیده انگاشتن زنان در یک جامعه نمادین سنتی زنان اشاره کند. معضلی که زنان و دختران ما را در مظان اتهام های واهی قرار می دهد. در باور جامعه فیلم ابلق، زن مسئول هر شَری است. و سکوت و اطاعت، بهترین انتخاب برای عبور از مجازات و قضاوت جامعه در مقابل ظلم، آزار و اذیت ظالم.

خلاهای قانونی شرایط را برای آزارگر راحت کرده است. از این رو جرم انگاری منجر به پیشگیری از وقوع جرم می شود. لایحه ارتقا امنیت زنان، لایحه ای است حمایتی که حدود ۱۴ سال است در کمیسیون های مجلس رها شده است. نمی توان گفت تصویب این لایحه و دیگر لوایح برای حمایت از حقوق زنان کفایت می کند. چون عرف عام و فرهنگ جامعه هم که برگرفته از آگاهی است باید نسبت به پذیرش این حمایت ها بیدار و آگاه باشد. اما باید تاکید داشت که همین قوانین حمایتی هر چند ناقص هم بودنش بهتر از نبودنش است و می تواند تاثیر به سزایی در کاهش خشونت های خانگی و فرهنگ سازی نسبت به شناسایی هر نوع کج رفتاری نسبت به حقوق زنان و دختران مان ایجاد کند. وقت آن شده که جامعه نسبت به تبعیض جنسیتی حساس شود. از فعالان حقوق زنان حمایت کنیم. بنا بر اخبار منتشر یافته از رسانه ها سالانه چند ده زن و دختر به بهانه های مختلف از جمله ناموسی به قتل می رسند، که نشان می دهد جامعه و قوانین ما نسبت به پدیده خشونت علیه زنان کم توجه است. در این رویدادهای ناگوار ما شاهد قدرت نمایی اندیشه هایی هستیم که ضعف قوانین ما را بیشتر نمایان می کند و مسئولیت دولتمردان را سنگین تر.

باید توجه داشت حقوق زنان در مسیر تحولات فکری در جریان انقلاب مشروطه ایران با گستردگی نسبی مورد توجه قرار گرفت. و این تحول متناسب با شرایط هر نسل متفاوت است. جایگاه زنان سال هاست در عرصه مدیریتی کلان خالی است. کاش رویکرد عدالت جنسیتی در حد یک شعار و رویا نماند و با وضع قوانین حمایتی مطالبات حقوقی و انسانی زنان دیده شود. باید از فعالان زن و کارشناسان در کمیسیون های حقوقی و اجتماعی دعوت شود تا نیازهای واقعی حقوق زنان شناسایی و مشکلات آسیب شناسی شوند. تا زمانی که سیاستمداران و دولتمردان به زنان به عنوان سرمایه انسانی در جامعه نگاه نکنند، ظرفیت زنان مانند آتش زیر خاکستری می ماند که با هر باد گر گرفته و مسیر شعله اش به هر سو و هرز می رود. به عقیده فعالان حقوق زنان در قرن حاضر سرمایه گذاری در بخش زنان و به رسمیت شناختن مطالبات امروزی آنان، ضامن پیشرفت و توسعه در همه زمینه هاست.

  • منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی