دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر: در نگاه عرف، حرفه وکالت را به دلیل پیچیدگی و دشواری هایی که دارد، مردانه می گمارند. حتی باورشان این است که مردانِ وکیل، بهتر از زنان وکیل می توانند مشکلات حقوقی شان در دادگاه را پیگیری کنند و در رسیدن به نتیجه مطلوب موفق باشند. البته این باور در […]
دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر: در نگاه عرف، حرفه وکالت را به دلیل پیچیدگی و دشواری هایی که دارد، مردانه می گمارند. حتی باورشان این است که مردانِ وکیل، بهتر از زنان وکیل می توانند مشکلات حقوقی شان در دادگاه را پیگیری کنند و در رسیدن به نتیجه مطلوب موفق باشند. البته این باور در چند دهه اخیر با حضور موثر زنان در حرفه و مشاغلی که بستر مردانه داشتند، رنگ باخته است.در هیچ دوره ای از تاریخ ایران به جز دوران حاکمیت جمهوری اسلامی فرصت شکوفایی زنان برای حضور گسترده در جامعه و در سطوح آموزشی و دانشگاهی فراهم نشد که نتیجه آن ورود زنان در طیف های گسترده شغلی و مشارکت در بخش اقتصادی جامعه است. بانوان وکیل نیز طی این سال ها توانسته اند با بهره گیری از ذات مسئولیت پذیری شان و تلاش مدام توانمندی خود را برای پیگیری مطالبات حقوقی موکلانشان و موفقیت در آن به رخ همگان بکشانند. از نگاه تجربی قصور بانوان وکیل به لحاظ کمی و کیفی هم طراز با قصور آقایان وکیل است. اما به دلیل همان پیشینه عرفی و دامنه دار تاریخی و سنگین بودن مسئولیتی که حرفه وکالت به دنبال دارد، کوچکترین اشتباه و قصور از بانوان وکیل بزرگ و غیرقابل بخشش جلوه می کند.
در استان بوشهر بانوان وکیل فعال و موفقی داریم که در ورای کم لطفی ها تلاش شان نادیده انگاشته شده است و باید نگاه جدی تری به ویژه از جانب نهادهای وکالتی و صنفی به حضور پررنگ و تلاش این قشر گردد. نخستین بانوی وکیل در استان بوشهر زنده یاد «دروتی سیار» بود که چند سال پیش به دلیل بیماری دار فانی را وداع گفت. ایشان یکی از وکلای زن فعال و تاثیرگذار استان بود که علاوه بر دغدغه ایفای نقش خود در دفاع از حقوق موکلانش در محاکم دادگستری نسبت به حقوق اجتماعی عموم نیز واکنش نشان می داد و مطالبه گری می نمود. وکیل دروتی سیار توجه و نگاه ویژه ای به جامعه مطبوعاتی استان بوشهر نیز داشت و چند سال قبل از فوتش در یکی از دادگاه های مطبوعاتی استان که هر دو طرف خواهان و خوانده عضو مطبوعات محلی استان بودند، حضور یافت و به درستی از حقوق به حق موکلش دفاع کرد و نظر هیئت منصفه و قاضی وقت را در این محکمه جلب و پیروز میدان کارزار خود شد. هر چند در جوانی دنیا را وداع گفت اما تلاش ایشان در عرصه وکالت استان، قابل توجه و تاثیرگذار است. بانو سکینه آتشی دومین بانوی وکیل و با سابقه استان بوشهر است که ایشان نیز نقش مهمی در پیگیری حقوق موکلانش دارد. وی با وجود مشکلات بسیاری که در این مسیر با آن ها مواجه بود، همچنان با حضور فعال خود در نقش وکیل مدافع و پیگیری مطالبات عام در جهت انجام مسئولیت اجتماعی توانمندی اش را ثابت می کند. زیبا هوشیار وکیل پایه یک دادگستری و روزنامه نگار بوشهری است که چند سالی است ساکن تهران است. وی یکی دیگر از بانوان وکیل است که با وجود نقش آفرینی موثر و موفق در حرفه وکالت، دغدغه های اجتماعی اش را نیز در رسانه ها از جمله هفته نامه وزین نسیم جنوب در استان بوشهر به رشته تحریر می آورد. وکیل زیبا هوشیار در نخستین دادگاه مطبوعات استان بوشهر در دهه ۷۰ با ارائه دادخواست و لایحه دفاعیه تاثیرگذارش حضوری ماندگار در دفاع از حقوق یکی از نشریات وزین استان و البته مطبوعات استان بوشهر از خود به جای گذاشت. باید توجه داشت شناخت و روایت زندگی زنان وکیلی که در دوره های نخست این مسیر پرتنش در استان بوشهر ظهور و فعالیت کردند قابل تأمل و مهم است. چرا که روایت زندگی این زنان بخشی از تاریخ شفاهی و هویت فردی و اجتماعی جامعه است که در آن سیر تحولات فعالیت بانوان وکیل را از گذشته به آینده نشان می دهد و البته دامنه این تحولات در نسل بعد از آن ها و نسل جدید بانوان وکیل موثر خواهد بود.
چگونه پای ساواک به مدرسه باز شد
زیبا هوشیار ۶ مهر ماه ۱۳۳۴ در محله شنبدی بوشهر در خانه ای قدیمی و در خانواده ای پر جمعیت زاده شد. در ۷ سالگی در دبستان معینی محله کوتی برای مقطع کلاس اول نام نویسی کرد. دبستانی که به گفته این بانو، «متاسفانه با وجود اینکه جزو میراث فرهنگی و معماری بوشهر بود، با خاک یکسان شد.» بعد از کلاس ششم در خرداد ۱۳۴۷ به دبیرستان شاهدخت رفت. مدرسه ای نوساز که به گفته زیبا هوشیار از نظر فنی و معماری خوب ساخته نشده بود. به گونه ای که در زمان بارندگی، کلاس های طبقه همکف، پر از آب می شد و دانش آموزان خیس می شدند. مشغول گذران در مقطع کلاس نهم بود که پدرش را از دست می دهد و مرگ پدر ضربه روحی سنگینی به او وارد می کند. وقتی در مقطع یازدهم تحصیل می کرده است یک روز دبیرشان که همسرش جزو کارمندان ارشد ساواک بود، موضوعی با عنوان «به دخترخود چه نصیحتی می کنید» می دهد تا در موردش انشا بنویسند و محتوای انشای او در آن زمان موجب اختلاف نظر وی و دبیرشان می شود. وی می گوید: چون نوشته بودم به دخترم پند می دهم همیشه دنبال حق خود باشد و اگر کسی حقش را گرفت، انتقام بگیرد باعث شد که پای ساواک به مدرسه باز شود!
تلاش برای تحصیل و پذیرش در رشته حقوق قضایی
بانو هوشیار به هر ترتیب دبیرستان را با موفقیت و کسب رتبه عالی در استان و در سال ۱۳۵۳ به پایان می رساند. و بدون درنگ از طریق بورسیه دانشگاه شیراز (بین المللی پهلوی) به همراه ۴ نفر دیگر از دانش آموزان ممتاز دبیرستان شاهدخت، برای تحصیل در رشته اقتصاد کشاورزی راهی شیراز می شود. وی مدت دو سال در این رشته درس می خواند. اما در همان ابتدا وقتی متوجه می شود همه دروس به زبان انگلیسی تدریس می شود با وجود اینکه در یادگیری زبان انگلیسی توانمند بوده است اما گذراندن این پروسه را سنگین و سخت می داند، دغدغه ای که به گفته وی اکثر دانشجویان آن زمان و آن رشته و مقطع را با چالش روبرو ساخته بود و موجب شد، اکثرشان تغییر رشته یا تغییر دانشگاه دهند. بانو هوشیار هم تصمیم می گیرد در اولین تابستان در کنکور شرکت کند و در رشته شیمی دانشگاه فردوسی مشهد، پذیرفته می شود. اما به علت مخالفت خانواده اش از رفتن به دانشگاه فردوسی محروم می ماند. و به ناچار درسش را در همان رشته و دانشگاه شیراز ادامه می دهد اما دوباره در کنکور بعدی شرکت می کند. بالاخره این بار نمره قبولی در رشته حقوق قضایی دانشگاه شهید بهشتی(ملی سابق) را کسب می کند. و در سال ۱۳۵۵ وارد دانشگاه می شود. برای انتخاب رشته حقوق، در آن زمان داشتن دیپلم ادبی(علوم انسانی) الزامی نبود و جالب اینکه ایشان با رشته تحصیلی طبیعی در رشته حقوق قبول می شود. خوشبختانه برای ثبت نامش، شهریه پرداخت نمی کند، ولی با معضل نداشتن خوابگاه، مواجه می شود. برای دختری که از یک شهرستان محروم با محدودیت های مالی آمده پرداخت هزینه سنگین پانسیون های خصوصی، احتمال انصراف از تحصیل را فراهم می کرد که خوشبختانه با وساطت یکی از همشهریانش، خوابگاه دولتی وابسته به نخست وزیری برایش معرفی می شود که انضباط خاصی بر آن حکم فرما بوده است. وی دو سال از آن پانسیون استفاده می کند. به گفته ایشان این خوابگاه چون مربوط به نخست وزیری می شد هم شهریه اش خیلی کم بود هم انضباط و جو امنیتی سنگینی بر آن حاکم بود. زیبا هوشیار می گوید استادان دانشگاه ملی محل تحصیلش، همگی تحصیل کرده فرانسه بودند. یکی از این اساتید زنده یاد دکتر نوربها بود که تازه از فرانسه آمده بود و شور و حال، دانشگاه های فرانسه را داشت. به این ترتیب که دانشجویان را به انجام تحقیق های دسته جمعی دعوت می کرد. دکتر افتخار جهرمی یکی دیگر از اساتید تحصیل کرده فرانسه، دکترعبداالله شمس که اکنون یکی از اساتید شناخته شده کشوری در رشته حقوق است و زنده یاد دکتر عبدالحسین علی آبادی که سال ها در کسوت دادستان کل کشور بود نیز از جمله استادان دانشگاه ملی بودند.
تعطیلی دانشگاه ها به دلیل مخالفت دانشجویان انقلابی
زیبا هوشیار می گوید در ابتدای تحصیلش در رشته حقوق، دانشگاه به مدت ۶ ماه تعطیل می شود و پس از بازگشایی دانشگاه ها هم کلاس ها به شکل منظم برگزار نمی شد. در محوطه دانشکده حقوق، هر گاه دانشجویان شعار می دادند بلافاصله گارد دانشگاه با باتوم سر می رسیدند و دانشجویان را متفرق می کردند. وی می گفت گروه های سیاسی در آن زمان فعالیت چشمگیری داشتند و گاهی در بین طبقات دانشکده شعار می دادند که بلافاصله گارد دانشگاه با باتوم حاضر می شد. او اینگونه ادامه می دهد: بعد از انقلاب، جو سیاسی سنگینی بر دانشگاه ها حکمفرما بود، در دانشکده ما چند اتاق به اسم اتاق «کوه» بود. دانشجویانی که هم عقیده بودند در آن اتاق ها به بحث های سیاسی می پرداختند. در آنجا کتاب نیز فروخته می شد. چون حضور و غیاب در کلاس های درس انجام نمی شد، دانشجویان کمتر سر کلاس ها حاضر می شدند و بیش تر وقتشان را در اناق های کوه برای بحث های سیاسی می گذراندند. هوشیار می گوید در جریان انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها مدتی بسته شد. و قبل از آن فقط دانشجویانی که ۱۵ واحد باقیمانده داشتند می توانستند امتحان بدهند و فارغ التحصیل شوند و او چون ۱۷ واحد داشت به ناچار نتوانست همان موقع لیسانسش را بگیرد و چند سالی از تحصیل عقب ماند. با این حال در این مدت، بیکار ننشست و در رشته ای جدا از رشته دانشگاهیش چند ماهی در اداره بهزیستی بوشهر به عنوان مربی خیاطی استخدام شد. بعد از آن در مدت کوتاهی به عنوان دبیر حق التدریسی در شهرستان کنگان و در یکی از دبیرستان هایش مشغول به تدریس می شود. تا اینکه سال ۱۳۶۱ بعد از اعلام بازگشایی دانشگاه ها شرایط برای دانشجویانی که واحد کمتری داشتند مهیا شده و اجازه ثبت نام در دانشگاه تهران به او داده می شود. به دلیل بی نظمی در برنامه های کلاسی بسیاری از واحدهای درسی اش را برای بار دوم می گذراند و بالاخره مدرک لیسانش را در رشته حقوق می گیرد.
سوگند برای در نظر داشتن حق
زیبا هوشیار سال ۱۳۶۱ فارغ التحصیل می شود و در سال ۱۳۶۲ به عنوان کارشناس حقوقی به استخدام بانک صادرات بوشهر در می آید. وی می گوید برای استخدام در بانک می بایست شورای اسلامی محله، صلاحیت من را تایید می نمود. وظیفه او در بانک پیگیری امور حقوقی و حضور در دادگاه بود و چون تا آن موقع به جلسه دادگاه نرفته بود به همراه مدیر عامل بانک صادرات (زنده یاد مهیار) که برای معرفی اش به یکی از قضات به دادگستری بوشهر رفته بود متوجه تصور اشتباهش از محیط و جلسات دادگاه آن زمان می شود که برایش تعجب آور است! او می گوید فکر می کردم باید شبیه دادگاه هایی باشد که در فیلم ها به همراه هیات منصفه به تصویر می کشیدند!
شرایط سخت یادگیری در دوران کارآموزی وکالت
زیبا هوشیار سال ۱۳۶۶ ازدواج می کند و در حال حاضر دو فرزند پسر و دختر دارد. سال ۶۹ با درخواستی که چند سال قبل به کانون وکلای فارس و بوشهر و کهکیلویه و بویر احمد می دهد، کارآموزوکالت می شود. در آن زمان استان بوشهر و برخی شهرستان ها کانون وکلای مستقل نداشتند و کارآموزان وکالت در استان بوشهر و سایر شهرستان ها دوره های خود را پیش از دریافت پروانه وکالت در کانون انتخابی شهرستان های دیگر از جمله کانون وکلای شیراز می گذراند. هوشیار نیز کارآموزی اش را در شهر شیراز و تحت سرپرستی زنده یاد آقای امیرپور گذراند. در آن سال ها که دخترش ۲ ساله و پسرش ۷ ماهه بود. شرایط سختی برای یادگیری و حضور در دادگاه ها و استفاده از وکیل سرپرست داشته است. ولی در همان زمان کوتاه یادگیری، از دانش وکیل سرپرست، نهایت استفاده را می برده است. و از وکیل سرپرستش برای همراهی به نیکی یاد می کند. وی بعد از اتمام دوران کارآموزی اش در آزمون اختبار کتبی و شفاهی قبول می شود و سوگند یاد می کند که همیشه حق را در نظر داشته باشد. او معتقد است در بیش از سه دهه فعالیت در حرفه وکالت همواره سعی کرده است به سوگندش وفادار بماند.
زیبا هوشیار می گوید با توجه به اینکه روحیه حق طلبی در وجودش بوده است، وکالت را صرفا جهت احقاق حقوق مردم انتخاب می کند. و چون در بین دوستان و آشنایانش کسی حرفه وکالت را نداشته است از ابتدا تصور خاصی هم از این حرفه نداشته است و این حرفه را مانند سایر مشاغل فقط از دور با اسم و رسم بهتری می شناخته است. او تاکید می کند برای ورود به این حرفه، موضوع مالی آن مورد نظرش نبوده و بیشتر حق طلبی و عدالت خواهی برایش اهمیت داشته است. مصداق این رویه پرونده ای بوده که قریب به ده سال طول می کشد تا به نتیجه برسد در حالی که هیچ دریافتی حتی در شروع جریان پرونده از موکل نداشته است. این روشی است که همیشه در طول فعالیت حرفه ای اش دنبال می کند. وی می گوید به خاطر این روحیه متاسفانه مورد سواستفاده قرار گرفته است و در حال حاضر چندین پرونده به خواسته مطالبه حق الوکاله در دادگستری بوشهر در دست رسیدگی دارد.
اولین پرونده و مشکلات حرفه وکالت
زیبا هوشیار می گوید اولین پرونده اش مربوط به یکی از بستگانش با موضوع «الزام به انتقال یک خط تلفن» بود و حق الوکاله اش مبلغ ۱۵۰۰۰ تومان تعیین شده بود که به علت مصالحه بین خریدار و فروشنده پرونده خاتمه یافت. او می گوید در ابتدای کار وکالت، برخی قضات و وکلای باسابقه، آن ها را جدی نمی گرفتند. وی به خاطر حرفه اش در وکالت مشکلات زیادی در زندگیش متحمل می شود ولی به گفته خودش خوشبختانه، همسرش همیشه همراهش بوده است. با این وجود سعی می کند کارش را محدود کند تا به کانون خانواده اش لطمه ای وارد نشود. و از هیچ کوششی در راه رفاه خانواده دریغ نمی کند. ولی تماس های موکلین، خارج از وقت اداری، معضلی بود که موجبات ناراحتی، خانواده اش می شده اما چون همواره با درک متقابل از همسر و فرزندانش روبرو بوده این وضعیت خدشه ای به زندگی شخصی او وارد نمی کرده است. هوشیار معتقد است برای هر شغل و حرفه ای، مشکلاتی وجود دارد و تفاوتی هم بین زن یا مرد بودن افراد نیست. هر چند وکلای زن در حل مشکلات شخصی شان توانمندند. ولی برای هوشیار خانواده اش اولویت اول و آخر داشته است. و به همین خاطر در انتخاب نوع پرونده، همواره حساسیت به خرج می داده است و تعداد کمی پرونده را در طول سال قبول می کرد.
برای او گذشتن از حق الوکاله رویه حرفه ای اش بود
زیبا هوشیار می گوید همواره گفتن مبلغ حق الوکاله به موکلانش عذاب آور بوده است. برای همین همیشه بااحتیاط مبلغ حق الوکاله را اعلام می کرده است تا مبادا فشار مالی روی موکل او را از هدف اصلیش که احقاق حقوق مردم است دور کند. و همین روحیه موجب شده بود به ندرت تمام حق الوکاله اش را در جریان اتمام پرونده ها دریافت کند. از نظر او رابطه موکل و وکیل باید جدی و به اندازه باشد. چرا که صمیمیت بیش از حد موجب سوء استفاده و سوتفاهم برخی خواهد شد.
پرونده قتل و تهدید از طرف دعوا
زیبا هوشیار در بیان یکی از خاطراتش در دوران فعالیت حرفه ای اش می گوید: پرونده قتلی در شهر گناوه داشتم و به عنوان وکیل تسخیری قاتل معرفی شده بودم. خانواده مقتول خیلی ناراحت و عصبی بودند و احساس می کردند من حق آنان را نادیده گرفته ام برای همین تلویحا مرا تهدید می کردند. این موضوع را بی درنگ با رییس دادگستری در میان گذاشتم و ایشان دستور دادند ماموران ماشین مرا تا خروجی گناوه همراهی کنند. همین مورد در شهر بوشهر و در پرونده قتلی که در بندرگاه اتفاق افتاده بود و من وکیل تسخیری همسر مقتول بودم نیز اتفاق افتاد و با طرح آن به مقامات قضایی من را برای حفظ امنیت تا در دادگستری همراهی کردند.
اطلاع رسانی در مورد مشکلات زنان وظیفه انسانی وکلای زن است
این وکیل پیشکسوت از آشنایی و رفاقتش با نخستین بانوی زن وکیل در استان بوشهر می گوید: با زنده یاد دروتی سیار دوست و همکار گرامی ام ارتباط بیشتری داشتم. ولی به سایر وکلای هم دوره و جوان نیز ارادت دارم. به ویژه همکار جوان و با تجربه ام خانم یلدا جهانفر ارتباط کاری و دوستی نزدیکی دارم .زیبا هوشیار می گوید در ابتدای کارش برنامه هایی برای اطلاع رسانی های حقوقی به صورت هفتگی در رادیو داشته است و با مطبوعات نیز همکاری می کند و یکی از افتخاراتش، گرفتن وکالت نشریه نسیم جنوب به دنبال شکایت یگان ویژه بوشهر بود که با حضور هیات منصفه به نتیجه مطلوب رسید. هوشیار معتقد است همکاری وکلای زن با مطبوعات به خصوص اطلاع رسانی در مورد مشکلات مبتلابه زنان، وظیفه انسانی وکلای زن است که آنان را به حق و حقوق شان آگاه نماید. هرچند که امروزه با وجود فضای مجازی، اغلب خانم ها به آگاهی می رسند. ولی بازگویی تجربیات همکاران وکیل از پرونده ها، گره های حقوقی و دغدغه های حقوقی جامعه به طور حتم تاثیر بهتری برای پیشگیری و شناخت آسیب ها خواهد داشت و توجه مقامات را نسبت به مطالبات جامعه زنان بیشتر می کند.
زیبا هوشیار در پاسخ به این پرسش که آیا با وجود مشغله کاری فرصتی برای مطالعه کتب غیرمتفرقه نیز دارد، می گوید: سعی می کنم قسمتی از وقتم را صرف مطالعه کتاب های متفرقه نمایم. رمان را بیشتر مطالعه می کنم. ولی کتاب های تاریخی و گاهی فلسفی نیز می خوانم و لذت می برم. آخرین کتابی که خواندم قمارباز داستایوفسکی بود و اکنون کتاب «زنده ام تا روایت کنم» گارسیا مارکز را می خوانم. علاوه بر آن در طول روز هم کتاب های صوتی گوش می کنم. در مورد علاقه اش به تماشای سریال و فیلم نیز می گوید به تازگی سریالی را دنبال نکرده است منتهی در فرصت های مناسب در کنار خانواده فیلم تماشا می کند. وی به نواختن تار علاقه دارد و ساعاتی را در ماه با همکاران و هم دانشکده ای های قدیمی وقت می گذراند و ورزش در زندگی اش جایگاه مهمی دارد.
رسالت وکیل رعایت عدالت و دفاع از حقوق مردم به دور از نگاه سیاسی است
زیبا هوشیار در پاسخ به این پرسش که آیا نگاه سیاسی و گرایش به طیف خاصی تاثیری در انتخاب پرونده هایش داشته است معتقد است جز در پرونده های سیاسی که به لحاظ موضوع مشخص، دفاعیات باید متناسب با موضوع باشد. در سایر پرونده ها نباید گرایش سیاسی نمود داشته باشد. رسالت حرفه وکالت و وظیفه وکیل، براساس سوگندی است که برای رعایت عدالت و حفظ حقوق انسان ها ادا نموده است. وی تاکنون پرونده سیاسی نگرفته است و عضو هیچ گروه سیاسی هم نیست و فقط احقاق حق انسان ها، برایش اهمیت دارد.
هوشیار به کارآموزان و همکاران جوان خود توصیه می کند هنگام مراجعه اشخاص، ابتدا باید مدارک را به دقت مطالعه کرد و پس از شنیدن صحبت های آن شخص، با سوالات تخصصی و فنی به حقانیت او یقین حاصل کرد. سپس قرارداد وکالت را تنظیم نمود. اگر با احتمال موفقیت، امضای موکل گرفته شود به نظرم دور از حرفه وکالت است. زیرا مردم را به امری احتمالی امیدوار کردن، دور از شأن وکیل است و باعث بی اعتباری وکیل و خدشه دارنمودن حرفه وکالت می شود.
او بارها با ناراحتی و گریه موکلش، ناراحت و گریه کرده است و با خوشحالی آنان خوشحال شده است. در هنگام دفاع سعی کرده همواره مطلب را قلب نکند و به عبارتی با خودش عهد بسته است براساس گفته های موکل و اصل بر صحت آن، دروغ نگوید. شاید این عقیده به ضررش تمام می شده اما همواره در طول فعالیت حرفه ای اش به آن باور داشته است. چرا که معتقد است وکیل در همه سال های فعالیتش چه در ایران و چه در کل جهان، در ایفای مسئولیت های اجتماعی و سیاسی نقش مهمی داشته و دارد.
زیبا هوشیار به اهمیت جایگاه وکالت و رشته حقوق برای گسترش عدالت در جوامع اشاره می کند و می گوید اشخاص قدرتمند در امر سیاست، اکثرا درس خوانده دانشکده حقوق و وکیل بوده اند. برای مثال زنده یاد دکتر محمد مصدق فارغ التحصیل دانشکده حقوق بود. یا اکثر روسای جمهوری کشورهای پیشرفته تحصیل کرده حقوق و وکیل بوده اند. زیرا ریشه رشته حقوق و به تبع آن وکالت، ایجاد برابری و مساوات، در جامعه است و در امر قانونگذاری و تهیه و تنظیم قانون نقش مهمی دارد.
- منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی
Thursday, 21 November , 2024