دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر: تاکسی به چهارراه که رسید، به سمت چپ پیچید که ناگهان با ترافیک سنگین از خودروهایی که در هم قفل و بی حرکت مانده بودند، روبرو شد. سرنشینان در حالی که یک پایشان در خودرو بود و یک پایشان را بیرون خودرو گذاشته بودند تا برای فهمیدن علت این ترافیک […]
دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر: تاکسی به چهارراه که رسید، به سمت چپ پیچید که ناگهان با ترافیک سنگین از خودروهایی که در هم قفل و بی حرکت مانده بودند، روبرو شد. سرنشینان در حالی که یک پایشان در خودرو بود و یک پایشان را بیرون خودرو گذاشته بودند تا برای فهمیدن علت این ترافیک گردن بکشند، کنجکاوانه روبرو را می نگریستند تا علت این گره را بهتر بفهمند. دو مرد بالغ و حتما عاقل در فاصله ای نه چندان دور با یکدیگر گلاویز شده بودند. دستان مشت کرده شان در حالی که با خشم زیاد فریاد می زدند و به هم فحش می دادند بر سر و روی هم کوبیده می شد. چند نفری در تلاش بودند آن دو مرد را از هم جدا کنند که چندان موفق نبودند. و زور فیزیکی شان در مقابل خشونت روانی دو مرد بالغ دوام نداشت و آن ها با قدرتی مضاعف به سر و روی هم مشت می کوبیدند. برخی از سرنشینان خودرو هم علاقه مند بودند این صحنه را از نزدیک تماشا کنند. برای همین ماشین هایشان را رها می کردند و به سمت جمعیت محل کارزار می رفتند. هوا گرم بود و راننده کلافه از خرابی کولر ماشین، بدون معطلی از خودرو پیاده شد و به سمت جلو حرکت کرد. بعد از گذشت لحظاتی در حالی که سرش را به این سو و آن سو به نشانه تأسف تکان می داد پشت فرمان ماشین نشست و زیر لب در حالی که غرو لند می کرد، می گفت از شکم سیری است که دعوا می کنند! گوشی تلفنش را از جیبش بیرون آورد و شروع به تماس و گفتگو با فرد پشت تلفن کرد و خبر دیر رسیدنش را داد. مکالمه اش که پایان یافت از او علت این نزاع را پرسیدم. گفت اطرافیان محل درگیری می گویند دو خودرو به هم برخورد کرده اند. راننده یکی از خودروها که شاسی بلند بوده به راننده خودرو پراید توهین می کند او هم عصبانی می شود و با مشت به سمت او می دود و درگیری بالا می گیرد.
به طور حتم بارها شاهد تکرار صحنه های تصادف و برخورد خودروها بوده ایم. خوشبختانه در بسیاری موارد با صبوری و رفتار خوب هر دو طرف حادثه، ماجرا با حضور پلیس و اقدامات لازم به خیر و خوشی تمام می شود. اما در مواردی که دو طرف کارشان به درگیری و جدل می افتد و دیگر فرصت تماس به موقع با پلیس فراهم نمی شود، باید تأمل کرد. بدون شک تماشای رفتارهای خشونت آمیز چه در حوادث رانندگی و چه موقعیت های مختلف دیگر که اغلب به شکل لحظه ای ابتدا با الفاظی زشت آغاز می شود و با دعوا و کتک کاری جریان و در مواردی با وساطت مردم و نیروهای انتظامی خاتمه می یابد و در برخی موارد هم به دادگاه و شکایت می رسد، زنگ خطری است برای نشان دادن سطح پایین تاب آوری و میزان سطح تحمل بخشی از افراد جامعه که اگر نسبت به آن توجه و پیشگیری نشود، می تواند به شکل ها و موقعیت های مختلف موجب ایجاد رفتارهای خشونت آمیز به شکل ناهنجاری در افراد شود. این نوع واقعیت تلخ اجتماعی با وجود تغییر سبک زندگی و بالا رفتن آگاهی های فردی، فرهنگی، آموزشی و امکانات رفاهی نسبی، نمی توان گفت دور از انتظار است اما می توان گفت در شأن جامعه امروز با وجود تبادل این حجم از اطلاعات روانشناختی و فرهنگی نیست. برای ذهن عموم در حادثه مورد اشاره، تماشای مشت زنی دو مرد بالغ و عاقل، بسیار ناپسند است و آن را رفتاری بچه گانه برگرفته از لجاجت کودک مآبانه می گمارد. باید به این نکته توجه داشت که حاد شدن این گونه اتفاق ها به نوعی در جامعه ناامنی ایجاد خواهد کرد. می دانیم زندگی انسان ها پر از چالش ها و مسائل حل نشده است. اما این پرسش مهم در ذهن تداعی می شود که چه عواملی موجب بروز رفتار خشونت آمیز و خطرناک جانی و مالی در مواجهه با اتفاق های روزمره در زندگی افراد می شود؟ گاهی اینگونه رفتارهای خشونت آمیز منجر به ارتکاب قتل یک انسان می شود در حالی که فرد مرتکب جرم وقوع قتل توسط خودش را حتی در ذهنش باور ندارد. باید ریشه های این نوع رفتارهای خشونت بار را در کودکی و نوجوانی جدای بحث ژنتیک و ارثی، در شیوه تربیتی و آموزشی فرد در خانواده و مدرسه و محیط پیرامونی جستجو کرد. یافته های علم روانشناسی در هر بار تحقیق و پژوهش روزآمد بر این اصل تاکید دارد که دوران کودکی مهم ترین دوران شکل گیری شخصیت فردی انسان برای مواجه با رویدادها و چالش های زندگی در طول عمر افراد است که تحت تاثیر سطح آگاهی خانواده ها قرار دارد. و این شخصیت در دوران نوجوانی به اوج خود رسیده و تصویر کلی از وضعیت رفتاری فرد را به نمایش می گذارد که البته مدرسه و محیط های آموزشی با بهره گیری از امکانات روانشناختی و درمان گری و آگاهی بخشی به خانواده ها می توانند در کم کردن مشکلات رفتاری نوجوانان تاثیرگذار باشند. حدیث بهرسی کارشناس ارشد روانشناسی کودک و نوجوان در پاسخ به دلایل بروز رفتارهای خشونت آمیز در نوجوانان می گوید: اگر انسان را به مثابه یک سیستم در نظر بگیریم، مجموعه ای از عوامل می توانند موجب بروز پرخاشگری در نوجوانان شوند. از منظر عامل جسمی و فیزیکی، نوجوانی که در حال تجربه بحران بلوغ است نابسامانی های هورمونی زیادی را تجربه می کند و افزایش هورمون های مردانه هم در دختران هم در پسران، سبب بروز علائم پرخاشگری می شود. از منظر عوامل روانی، تحمل ناکامی ها و شکست های قبلی، زمینه ساز بروز پرخاشگری هستند. تحمل ناتوانی ها و از طرفی فشارهای بیرونی والدین، معلمان و جامعه، بار روانی زیادی بر نوجوانان تحمیل می کند و نوجوان با بروز خشم و عصبانیت می خواهد خود را از این فشار برهاند.
بهرسی، عامل بیرونی را یکی دیگر از مجموعه عوامل بروز پرخاشگری می داند و معتقد است: این عامل به ارتباط میان والدین وابسته است. در خانواده های نابسامان که رابطه ها همراه با تنش و التهاب است. فرزندان نیز با الگوبرداری ذهنی از این ارتباط به بازتولید این رابطه مخرب در فضای بیرون می پردازند. البته تنها نابسامانی والدین، زمینه ساز پرخاشگری نیست. در خانواده سالمی که والدین با دنیای انتزاعی و عجیب فرزندانش، نیز بیگانه است. انتظار فاصله عاطفی، عدم درک و به طبع آن، فقدان یا کمبود احترام و پذیرش کافی را می توان داشت که همین امر، موجب احساس رنجش و خشم فرزندان می شود.
همان طور که اشاره شد نقش خانواده و جامعه در شدت یافتن یا کنترل بروز رفتارهای خشونت آمیز به ویژه در نوجوانان تاثیرگذار است. حدیث بهرسی می گوید: اگر ابتدا پیش فرض های خود را در باب نقش خانواده و جامعه مشخص کنیم. گمان می کنم وظیفه خانواده و جامعه نسبت به پرخاشگری، بهتر نمایان می شود. خانواده، نقش حمایتی، نظارتی و تکاملی فرزندانش را به عهده دارد. یعنی اگر خانواده به اندازه کافی، حمایتگر و همراه و یا ناظر و مراقب به امور رشدی فرزندش نباشد، به طور حتم فرزند در مسیر تکامل و رشد با نابسامانی روبرو خواهد شد.
این روانشناس می گوید والدین به عنوان الگوهای رفتاری، هرچقدر ارتباط عاطفی و صمیمی تری با یکدیگر داشته باشند، فرزندانی آرام تر و سالم تر تربیت خواهند کرد. خشم فرزندان، ناشی از فاصله عاطفی میان همسران است. زمانی که والدین، اساسی ترین نیازشان که همان احساس امنیت و محبت است را از یکدیگر دریافت می کنند. دقیقا آن موقع کاندید ورود به دنیای انتزاعی فرزندشان می شوند.
بهرسی معتقد است نقش جامعه، نقش الگوسازی است و بازوی توانمند و محرکه آن رسانه هاست. یادگیری پرخاشگری از راه مشاهده فیلم های پرخاشگرانه امکان پذیر است و رسانه ها با ترویج و گسترش فیلم های خشن می توانند بر الگوهای فکری و رفتاری فرزندان سهم به سزایی داشته باشند.
بهترین راهکار برای کنترل خشم و رفتارهای خشونت بار در دوران بزرگسالی، پیشگیری است و پیشگیری از دوران کودکی و نوجوانی اتفاق می افتد. حدیث بهرسی معتقد است: ما می توانیم در سطوح مختلف، راهکارهای مختلفی را ارائه بدهیم. در سطح فردی، یک نوجوان با حرکت در مسیر خودشناسی می تواند بر دنیای انتزاعی درونش، سیطره یابد. ذهنش را بشناسد و آن را مدیریت کند. نوجوان با باور داشتن به توانمندی هایش و همچنین با آشنا بودن به ناتوانی هایش می تواند در رسیدن به آرامش و سلامت روان خود، خدمتی موثر کند.
حدیث بهرسی می گوید در سطح خانوادگی همسران می توانند با قوی تر کردن پیوند عاطفی میان خود، بستری مناسب برای فرزندانشان مهیا کنند و با مطالعه کتاب ها و تماشای فیلم هایی که آنان را با دنیای روانشناختی نوجوانان شان آشنا می کند. مسیر تعالی و رشد را هموار سازند.
این روانشناس معتقد است در سطح جامعه با ارائه الگوهای رفتاری مناسب از طریق رسانه ها و برگزاری کارگاه های مهارت های زندگی برای نوجوانان و اولیا آنان، می توانند قدم موثری در پیشبرد اعتلای سلامت روان داشته باشند.
باور اینکه خشونت، خشونت می آورد. موجب خواهد شد آموزش و آگاهی بخشی از سوی نهادهای ذی نفع برای بالا بردن سطح تحمل و تاب آوری همه اقشار جامعه در مواجهه با چالش های زندگی امروز اهمیت بیشتری در کنار راهکارهای پیشگیری رفتارهای خشونت آمیز در کودکی و نوجوانی پیدا کند. فرد وقتی متوجه می شود در خانواده، مدرسه، دانشگاه، محیط کار و جامعه از سوی والدین، معلم، مدیر، مسئول و حاکمیت مورد توجه قرار دارد و دغدغه هایش شنیده می شود حتی اگر راه حلی برایش نباشد. از درون او را امیدوار نگه می دارد و خودآگاه سطح تحملش برای پذیرش چالش های زندگی بالا می رود.
- منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی
Wednesday, 20 November , 2024