ناصر صالحی وکیل دادگستری دادورزی: از زمان خلقت انسان تاکنون و آشنایی با احساس زیبای مالکیت، هیچ چیزی مهمتر از عدل و انصاف موجب سرخوشی نبوده است. میل به تحقق عدالت فارغ از دین و مذهب در ذات همه انسان ها نهادینه است. موضوعی با این درجه اهمیت و ارزشمندی چون حدود و ثغور آن […]
ناصر صالحی وکیل دادگستری
دادورزی: از زمان خلقت انسان تاکنون و آشنایی با احساس زیبای مالکیت، هیچ چیزی مهمتر از عدل و انصاف موجب سرخوشی نبوده است. میل به تحقق عدالت فارغ از دین و مذهب در ذات همه انسان ها نهادینه است. موضوعی با این درجه اهمیت و ارزشمندی چون حدود و ثغور آن مشخص نشده لذا هیچ گاه نمیتواند مطلق باشد. تلاش انسان ها به فراخور زمان و نیاز برای بدست آوردن عدالت هر چند ناقص اما قابل ستایش است. شاید از ازل تاکنون بشر حتی برای حیات و زندگی نیز این چنین در تحقیق خواسته ذاتی خود یعنی عدالت با جدیت و مشقت تجربه و خطا را مکررا برای برقراری ضابطه مندی و اعمال عدل و انصاف بر خود تحمیل نکرده و به صرافت نیفتاده است.
اما یک نکته به طور واضح و روشن در پیش پای انسان وجودی ابدی دارد، آنست که وقتی تعریف و چهارچوبی برای یک امری اجتماعی و یا پدیده زیستی نتوان ترسیم کرد، لاجرم هر آنچه که قانون میدانند و مینامند به صورت موقتی و تنها در زمان و مکان و موقعیت زیست جمعی خاصی کاربرد دارد و از آن تلخ تر و ظالمانه تر اینکه همان قانونی که انسان خودش برای تثبیت عدل و شیوع انصاف ساخته بسیاری انسان ها را با همان ابزار به بدترین وجه مجازات و سلب حیات نماید و روزی دیگر بنا به نیاز جامعه به عناوین گوناگون قانون را تغییر و تفسیری متفاوت ارایه کند.
بنابراین معتقدم که اصولا قانونی که انسان برای خود ساخته به طور مطلق صحیح نخواهد بود.چون عدل و معیار سنجش انصاف نسبی است. آیا کفه ترازوی قاضی یا قانونگذار در مواجه با مجرمینی که به طریقی در زندگی شخصی آنها مهم و موثر باشند سنگینی نمی کند؟ آیا قاضی میتواند همان مجازات اشد را که برای انسان های دیگری مقرر می نماید برای فرزند، پدر، مادر و نزدیکان خود نیز اعمال کند؟ لذا دامنه و گسترده عدل، لایتناهی بوده و بی شک از ابتدای ازل تا انتهای الست در روح جامعه جریان دارد و گاه گاهی همچون نسیم در گیسوان روابط و مراودات اجتماعی آرام شور برپا میکند و در میان گندم زار سبز حیات در گوشه ای از مزرعه خرد با فلسفه آفرینش، معجونی بی نهایت بهشتی میسازد. غایت انسان آنست که از خمره انصاف، باده تعقل و جام تامل، قدح عدل بر جان مظلومی مخمور بریزد تا این یگانه خواستن از خاستگاه بشریت از عصر غار و مغار تا تمدن کاخ و کوخ آرزوی محال را لحظه ای جاری کند .تمام هست و نیست و این می گساری و عشقبازی انسان برای عدالت است که در رگ تاک افشرده و انگاه خونی سرخ نبید روح افکن سرخوش روح افزا بنام انصاف را مستولی میکند. مع الاسف شاقول و معیار عدل چیست؟ چه کسی،کجا،تعریفی اقل و مدلل دارد؟
- منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی
Sunday, 19 January , 2025