محمدهادی جعفرپور، وکیل دادگستری دادورزی: در مقدمه کتاب فرهنگ مردم، تألیف سیدعلی میرنیا آمده است؛ برای شناخت مردم هر قوم و قبیلهای،ایل و طایفهای باید فرهنگ عامه یا فولکلور محلی آنها را مورد برررسی قرار داد. مطالعه آداب و سنتها و آیین جشنهای ملی و مذهبی، عقاید و عادات، قصهها و افسانهها، امثال و ترانهها، […]
محمدهادی جعفرپور، وکیل دادگستری
دادورزی: در مقدمه کتاب فرهنگ مردم، تألیف سیدعلی میرنیا آمده است؛ برای شناخت مردم هر قوم و قبیلهای،ایل و طایفهای باید فرهنگ عامه یا فولکلور محلی آنها را مورد برررسی قرار داد. مطالعه آداب و سنتها و آیین جشنهای ملی و مذهبی، عقاید و عادات، قصهها و افسانهها، امثال و ترانهها، اشعار و لالاییهای آنها ما را با احوال و افکار، ذوق و هنر و روحیات مردم آن سرزمین آشنا میکند. پیرو چنین امری باید اذعان داشت ادبیات، تاریخ و حتی جغرافیای این سرزمین در شکلگیری فرهنگ عامیانه ایران و ایرانیان تاثیر به سزایی دارد.
اگر فولکلور را مجموعهای از برنامهها، رسوم، عرف و رویه حاکم بر رفتار مردم ایران در اعیاد ملی و مذهبی تلقی کنیم، خروجی چنین استدلالی را میتوان مقدمه شکلگیری فرهنگ ایرانی دانست. فرهنگ عامیانه ایرانی را گنجینه گرانقدری میدانند که افکار و آثار و الهامات روحی،روانی مردم این سرزمین در شکلگیری آن تاثیر با سزایی دارد.
نشانه و دلیل تاثیر رسوم ملی سرزمینی بر شکلگیری فرهنگ ایرانی را میتوان در محتوای متنوع مراسمی مانند نوروز یا چهارشنبه سوری دید. اینکه برابر با تنوع جغرافیای این کشور با برنامهها و مراسم متنوعی در برگزاری نوروز یا چهارشنبه سوری مواجهه میشویم گواه محکمی بر غنی بودن فرهنگ کشور و ذوق و سلیقه مردم ایران است.
علیرغم وجود چنین منبع غنی و قابل تاملی دیرزمانی است که شاهد رفتارهای نامتعارف و تغییر ذائقه جوانان ایرانی در برخورد با برخی برنامههای تولید شده در شبکههای ایرانی خارج از کشور هستیم، این تغییر ذائقه و سلیقه آنچنان در کف جامعه تاثیرگذار و موثر بوده که ادعای از هم گسیختگی فرهنگی ادعای گزافی نخواهد بود.
شیوه مدیریت و عملکرد مدیران و متولیان نهادهایی که مدعی پرداختن به امور فرهنگی این کشور هستند مهمترین دلیل بروز چنین فاجعهای است. فاجعهای که در شوق و اشتیاق جوانان،نوجوانان و حتی کودکان ایرانی برای دیدن برنامهای با عنوان عشق ابدی دیده میشود. حرص و ولع دیدن برنامهای که از پلتفرم فیلتر شده یوتوب پخش میشود سبب طرح این پرسش است که آیا متولیان امور هنری و فرهنگی کشور متوجه تبعات چنین توجهی هستند؟ آیا امور فرهنگی_تربیتی فرزندان ایران برای چنین مدیرانی به عنوان یک دغدغه مطرح است؟ برنامهای مانند عشق ابدی واجد کدام جذابیت سمعی و بصری است که طیف جوان و نوجوان کشور علیرغم فیلتر بودن برنامهی یوتوب هزینه خرید فیلترشکن را تقبل کرده با سرعت عذاب آور اینترنت ساعتها پای چنین برنامهای بنشیند؟ آیا مسئولین و متولیان امور فرهنگی کشور محتوای چنین برنامهای را مورد ارزیابی و بررسی قرار دادهاند؟به تبعات و آثار مخرب آن توجه شده؟ آیا مدعیان امور فرهنگی کشور قادر به تولید برنامهای هستند تا نگاه مخاطبان میلیونی چنین برنامهای را جلب کنند؟
بدون شک ورود به چنین حوزهای نیازمند تخصص است،اما آنچه پیش از تخصص لازم به نظر میرسد وجود اندکی دغدغه در ذهن و فکر کارشناسان و استادان دانشگاه که علاوه بر دانش و تجربه ، دل در گرو فرهنگ این سرزمین و آینده فرزندان ایران دارند که در چنین شرایطی ورود به این حوزه تکلیف هر انسان میهن دوستی است. هر ساله با انتشار قانون بودجه،شاهد اختصاص بودجههای چند صد میلیاردی به نهادها و مراکزی هستیم که پیشوند و پسوند نام و عنوانشان مزین است به عبارت فرهنگی! عنوان و عبارتی که تنها در هیبت تیتر برنامهها و اهداف معطل مانده ارگانهای حکومتی دیده میشود و دریغ از ذرهای عملکرد موثر و مثبت در این مقوله!
علیرغم کثرت تعداد مراکز دولتی و غیردولتی که مدعی تصدی امور فرهنگی این مُلک هستند باید پذیرفت اوضاع نابسامان فرهنگ در جامعه محصول موازی کاری هایی است که بیشتر به ناکارآمدی موازی شبیه است تا اقدام و رفتاری موازی.
سالهاست که مدیران و تصمیم سازان سازمانها و نهادهایی مانند صدا و سیما با آن تشکیلات عریض و طویل یا وزارتخانهای مانند ارشاد یا ورزش و جوانان و سایر نهادهای حکومتی مانند؛ سازمان تبلیغات اسلامی ،ستاد امر به معروف و نهی از منکر و…با شعار اشاعه فرهنگ اسلامی و ایرانی به وقت دریافت بودجه،دست به قلم شده برای توجیه تعریف بودجههای چند صد میلیاردی نهاد متبوع خویش اقدام به ارائه طرح و برنامههای آنچنانی میکنند که اگر یک درصد از آنچه بر روی کاغذ نقش بسته میشود در عرصه اجرا دیده میشد امروز روز نگاهها و توجهات جوانان و کودکان این سرزمین به برنامههای تولیدی آن سوی آبها سوق پیدا نمیکرد.
با نهایت تاسف باید اذعان داشت دیر زمانی است که از فرهنگ و کارهای فرهنگی فقط نام و نشانی باقی مانده و هیچ بازخورد مثبت و موثری از عملکرد متولیان فرهنگ این کشور دیده نمیشود ، نتیجه بدیهی و تاسف آور چنین اقداماتی جذب نگاه و توجه جوانان کشور به برنامههای سبک و سخیفی مانند عشق ابدی است که دیر نخواهد بود تا تالی فساد و تبعات زیان بار آن بر سر نهاد خانواده و زندگی جوانان کشور آوار شده و آنگاه است که مدیران همیشه مدعی کاسه چه کنم دست گرفته در صدد باز گرداندن آب رفته به جوی هستند.غافل از اینکه آنچه رخ داده محصول نگاه همین مدیرانی است که سبب جدایی برنامه سازان خلاق و کاربلد از سازمان صدا و سیما و یا سایر ارگانهای فرهنگی کشور شدند.
لذا تا دیر نشده لازم است به موازات الزام چنین مدیرانی به پاسخگویی، علل و عوامل بروز چنین فاجعهای واکاوی شود بلکه یکبار برای همیشه پاسخ این پرسش ساده و البته مهم دریافت شود، چطور ممکن است در زمانهای که رسانه مثلا ملی کشور برای جذب مخاطب دست به هر کاری میزند، سیل توجه و نگاهها به برنامههایی سوق پیدا کرده که فاقد ذرهای ارزش فرهنگی وهنری است!
- منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی
Sunday, 25 May , 2025