ماده ۹۷ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب سال ۱۳۸۲ مقرر داشته است هر نظامی که حکم یا امضا یا مهر سایر فرماندهان و مسئوولان نیروهای مسلح را به اعتبار مقام آنان جعل کند یا با علم به جعل یا تزویر استعمال کند، به حبس از یک تا پنج سال محکوم می‎شود. در رابطه با […]

ماده ۹۷ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب سال ۱۳۸۲ مقرر داشته است هر نظامی که حکم یا امضا یا مهر سایر فرماندهان و مسئوولان نیروهای مسلح را به اعتبار مقام آنان جعل کند یا با علم به جعل یا تزویر استعمال کند، به حبس از یک تا پنج سال محکوم می‎شود. در رابطه با مقرره مذکور، چنانچه جاعل و استفاده کننده از سند مجعول فردی واحد و رفتارش منطبق با ماده یادشده باشد، با توجه به اینکه ماده فوق برای جاعل و استفاده کننده از سند مجعول صرفا یک مجازات در نظر گرفته، در شمول یا عدم شمول قواعد تعدد جرم بر این موضوع ابهام است. برخی مستند به رای وحدت رویه شماره ۶۲۴ مورخ ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۷ هیات عمومی دیوان عالی کشور، مقررات تعدد مادی جرم را ناظر و حاکم بر موضوع می‎دانند و بعضی هم با این استدلال که هر دو رفتار مادی در یک ماده قانونی پیش‎بینی و یک مجازات برای آن در نظرگرفته شده است، آن را به عنوان یک حکم استثنایی دانسته و نظر به ضرورت تفسیر مضیق از قوانین جزایی، رفتارهای موصوف را در حکم جرم واحد می‎دانند. در این زمینه توضیح دهید.
مطابق رای وحدت رویه شماره ۶۲۴ مورخ مورخ ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۷ هیات عمومی دیوان عالی کشور، بزه «استفاده از سند مجعول» عملی مستقل از بزه «جعل» است و نسبت به جاعل آن نیز بزه جداگانه محسوب می‎شود؛ بنابراین مجازات مرتکب جرم «جعل و استفاده از سند مجعول» موضوع ماده ۹۷ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب سال ۱۳۸۲ با عنایت به رای وحدت رویه موصوف با رعایت ضوابط ناظر به «ارتکاب تعدد مادی جرایم» موضوع ماده ۱۳۴ اصلاحی سال ۱۳۹۹ قانون مجازات اسلامی (موضوع قانون کاهش مجازات حبس تعزیری) تعیین می‎شود.

چنانچه رایی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر صادر و قطعی شده باشد، اعمال ماده ۶۹۶ قانون مجازات اسلامی و ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت‎های مالی و صدور دستور حبس از وظایف دادگاه تجدیدنظر است یا دادگاه نخستین (بدوی)؟
اولا با توجه به مواد ۳ و ۲۲ قانون نحوه اجرای محکومیت‎های مالی مصوب سال ۱۳۹۴ و انطباق آن با ماده ۶۹۶ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵، نیازی به استناد به ماده ۶۹۶ قانون یادشده وجود ندارد. ثانیا مطابق ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت‎های مالی مصوب سال ۱۳۹۴ و تبصره یک آن، در صورت عدم امکان استیفای محکوم‎به از طرق پیش‎بینی شده در این قانون، محکوم‎ علیه به تقاضای محکوم له و به دستور دادگاه صادرکننده اجراییه بازداشت می‎شود. چنانچه قاضی مجری حکم، غیر از قضات دادگاه یادشده باشد، مجاز به صدور دستور بازداشت محکوم علیه نیست. همچنین با عنایت به ماده ۲۲ قانون یادشده، همه محکومیت‎های مالی از جمله دیه و رد مال نیز مشمول این قانون است؛ بنابراین صدور دستور بازداشت محکوم علیه در پرونده های کیفری نیز با دادگاه صادرکننده رای نخستین است که حکم زیر نظر آن اجرا می‎شود.

منبع: روزنامه حمایت