موضوعات مختلفی را در صد سال اخیر می‌توان سراغ گرفت که دچار تحولات و تصمیم‌گیری‌های بی‌ثبات و به قولی «شل کن، سفت‌کن‌های» مقطعی و سلیقه‌ای بوده‌اند؛ اما شاید هیچ‌کدام مثل تصمیم‌های مقطعی که درمورد جمعیت اعمال شده، اثرات منفی نداشته‌اند. نسل‌های مختلف در نتیجه شعارهای هر دوره مدیریتی قبل و بعد انقلاب به دنیا آمده‌اند […]

موضوعات مختلفی را در صد سال اخیر می‌توان سراغ گرفت که دچار تحولات و تصمیم‌گیری‌های بی‌ثبات و به قولی «شل کن، سفت‌کن‌های» مقطعی و سلیقه‌ای بوده‌اند؛ اما شاید هیچ‌کدام مثل تصمیم‌های مقطعی که درمورد جمعیت اعمال شده، اثرات منفی نداشته‌اند. نسل‌های مختلف در نتیجه شعارهای هر دوره مدیریتی قبل و بعد انقلاب به دنیا آمده‌اند و زندگی‌شان به‌نحوی تحت تأثیر همین سیاست‌های کاهشی یا افزایشی بوده و چون سیاست‌ها یا درست نبوده یا درست اجرا نشده، منجر به خسارت‌های مختلفی برای آن نسل‌ها شده است و نمونه بارز آن هم دهه‌شصتی‌ها هستند؛ اما چرا از یک جایی به بعد شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» با آنکه دیگر تکرار نشد و جایش شعار «فرزند بیشتر، آینده بهتر» آمد، در ذهن و تصمیم مردم و خانواده‌ها باقی ماند؟ رشد جمعیت ایران از نزدیک به چهار درصد (۳٫۹۱) به نزدیک یک درصد رسیده است و نگرانی‌ها برای صفر‌شدن این عدد تاکنون منجر به اعمال سیاست‌های بلندمدت و اثرگذار یا بهبود شرایط اقتصادی نشده است. باوجود‌این یک نتیجه دیگر کاملا مشهود است و آن اینکه فرزندآوری و اثرگذاری سیاست‌های کاهش یا افزایش جمعیت در میان توده جمعیت، موضوعی فراتر از یک سیاست تشویقی، تهدیدی یا اعمال روش‌های حاکمیتی برای دخالت در زاد و ولد و شرایط بهداشتی و مراقبتی افراد است.

نگاهی به سرشماری عمـومی نفوس و مسکن در دهه‌های گذشته اثرگذاری سیاست‌های اعمال‌شده از سوی دولت‌ها را مشخص می‌کند و به‌خوبی می‌توان جریان حرکت توده جمعیت و تصمیم آنها برای ادامه نسل خود را برخلاف اعمال تصمیم حکومت‌ها دید. در سرشماری ۱۳۳۵ که اولین سرشماری رسمی و عمومی جمعیت ایران بوده، جمعیت کشور ۱۸‌میلیون‌و ۹۰۰ هزار نفر بوده است و تا سال ۸۵ سرشماری‌ها ۱۰‌ساله انجام می‌شدند و تقریبا به فاصله هر ۱۰ سال جمعیت ایران هم حدود ۱۰ میلیون نفر اضافه شده است. در همین فاصله ۶۰ سال تا آخرین سرشماری (۹۵) جمعیت ایران بیش از ۶۰ میلیون نفر افزایش داشته است. تحولات جمعیتی ایران نشان می‌دهد که در دوره تحولات بزرگ مانند انقلاب اسلامی با توجه به امید به تغییرات و امید به شرایط بهتر اقتصادی برای عموم مردم، شاهد افزایش نرخ جمعیت هستیم. رشد جمعیت کشور که قبل از انقلاب اسلامی در سرشماری ( ۱۳۳۵ – ۱۳۴۵) با سیاست‌های کاهنده و هماهنگ با سازمان ملل (فرزند کمتر، زندگی بهتر) ۳٫۱۳ درصد است، در (۱۳۴۵-۱۳۵۵) به ۲٫۷۱ درصد می‌رسد. این یعنی سیاست کاهش فرزند و کنترل جمعیت فارغ از دلایل آن موفق بوده است؛ اما یک‌باره با یک تحول بزرگ یعنی انقلاب اسلامی نرخ رشد در فاصله (۱۳۵۵-۱۳۶۵) یکباره به رشدی نزدیک به چهار درصد می‌رسد که رشدی بی‌سابقه است؛ با‌وجود‌این این قله و پنجره جمعیتی خیلی زود بسته می‌شود و در سرشماری ۱۰ سال بعد یعنی ۱۳۷۵ نرخ رشد جمعیت به ۹۶/۱ درصد می‌رسد و پس از آن هم تا امروز این روند کاهشی، با هیچ سیاست خواهشی و تشویقی یا اعمال سیاست دولتی افزایشی نشده است.
گویی در این چند دهه دیگر توده مردم آن امید و اطمینان یا هیجانی را که در دهه‌های ۵۰ تا ۶۰ (تحولات قبل و بعد از انقلاب) بود، تجربه نکرده و نخواسته در مسیری که دولت‌ها برایش تعیین می‌کنند، حرکت کند و مسیر خودش را در پیش گرفته است. با نگاهی به نظر کارشناسان حوزه جمعیت و نگاهی که می‌توان به تحولات چند دهه اخیر انداخت، کاملا گویاست که دلایلی مانند افزایش سطح سواد و تحصیلات به‌خصوص در میان زنان، افزایش سن ازدواج جوانان، به تعویق انداختن زمان فرزندآوری پس از ازدواج به دلایل مختلف، گسترش شهرنشینی، افزایش هزینه‌های زندگی و تطابق‌نداشتن هزینه زندگی و فرزندآوری با درآمد، افزایش سطح بهداشت و آگاهی‌های عمومی درمورد بارداری و… در کاهش فرزند‌آوری تأثیر زیادی داشته است.

تا  مهاجرت  هست، تشویق  و  تهدید  جواب نمی‌دهد
با نگاهی به گروه سنی‌ای که بیشترین میزان ازدواج و باروری در زنان و مردان را دارد، مشخص می‌شود که گروه سنی ۲۰ تا ۲۵ ساله‌ها در زنان و مردان در دهه‌های گذشته بیشترین سهم را داشته‌اند و اگرچه درباره افزایش سن ازدواج و سن باروری در زنان زیاد گفته می‌شود؛ اما این تغییر آن‌قدرها زیاد نبوده و با تخفیف می‌توان گفت هنوز هم بیشترین سهم ازدواج و باروری در میان دو گروه سنی ۲۰ تا ۲۵ و ۲۵ تا ۳۰ سال است. به‌همین‌دلیل به نظر می‌رسد عوامل مستقیم و غیرمستقیم دیگری در سن ازدواج در گروه‌های مختلف سنی و میزان باروری آنها تأثیر دارد و لزوما نمی‌توان گفت که افزایش سن ازدواج روی تأخیر در باروری تأثیر دارد. به هر روی گزینه جوانی جمعیت که درصد آن در سال ۱۳۳۵ بیش از ۴۲ درصد بود، تا سال ۶۵ به ۴۹٫۵ هم رسیده بود. در سال ۹۵ به ۲۴ درصد رسیده و امروز در پایان ۱۴۰۰ این عدد بسیار کمتر هم شده است. اما در کنار شاخص جوانی جمعیت که نتیجه عدم موازنه همین گروه‌های سنی است، باید به شاخص سالخوردگی جمعیت هم توجه کرد. شاخص سالخوردگی یا نسبت سالمندان به کودکان از تقسیم جمعیت بالای ۶۵ سال به جمعیت زیر ۱۵ سال به دست می‌آید. این عدد که در سال ۱۳۳۵ کمتر از ۱۰ (۹٫۴) بوده است، در ۱۳۹۵ به ۲۵٫۴ رسیده است و امروز در پایان ۱۴۰۰ رقم بیشتری را خواهد داشت. در علم جمعیت‌شناسی چند متغیر مهم شامل موالید، مرگ‌و‌میر، مهاجر‌پذیری و مهاجر‌فرستی همواره مورد ارزیابی و توجه هستند. میزان باروری که مربوط به تعداد فرزندانی است که یک زن در طول سن بارداری خود (۱۵ تا ۴۹ سال) می‌تواند به دنیا بیاورد، روند کاهشی چشمگیر دارد و از ۲٫۹ در دهه‌های ۷۰ تا ۸۰ به ۲٫۱ در فاصله ۹۰ تا ۹۱ رسیده و امروز رقم کمتری دارد. درباره مرگ‌و‌میر که با شاخص امید به زندگی و وقوع برخی حوادث و شرایط کلی زندگی و امکانات و رفاه در جامعه سنجیده می‌شود، شرایط خوبی نداریم و دلایل مرگ‌و‌میر زیادی هنوز برای گروه‌های سنی مختلف وجود دارد.
در موضوع مهاجرت‌پذیری و مهاجرفرستی، یک نکته وجود دارد و آن اینکه مرکز آمار ایران تنها درباره مهاجرت‌های داخلی آمار و اطلاعات را تهیه و ارائه می‌کند و آمار و اطلاعاتی به‌طور رسمی از مهاجرت‌هایی که به‌خصوص در دهه‌‌های اخیر از ایران به کشورهای دیگر به‌طور دائم یا موقت صورت گرفته است، وجود ندارد. باید گفت این مورد، یعنی مهاجرت خارجی، امروز تبدیل به یکی از نگرانی‌های مهم جمعیت‌شناسان شده است و آنها معتقدند تا این عامل اثرگذار بر جمعیت وجود دارد، بسیاری از مؤلفه‌ها دیگر معنی و مفهوم خود را از دست می‌دهند و نمی‌توان به دنبال اعمال سیاستی روی جمعیت بود.
سید‌محمد سید‌میرزایی، جمعیت‌شناس، در گفت‌وگو با «شرق»، قبل از هر تحلیلی درباره جمعیت می‌گوید: امروز دیگر قبل از بررسی هر مؤلفه‌ای باید به مسئله مهاجرت و تلاش برای زندگی در جای دیگر که جامعه با آن مواجه است، توجه کنیم. او می‌گوید: «هر‌وقت جریان مهاجرت نخبگان و افراد عادی جامعه متوقف یا برعکس شد، می‌توان درباره شاخص‌های دیگر جمعیت صحبت کرد. امروز این شاخص بیشتر از هر زمانی مهم‌ترین تأثیر را روی ازدواج، باروری و امید به زندگی می‌گذارد و تا زمانی که تمایل و تلاش برای مهاجرت به این اندازه و ابعاد در میان اقشار مختلفی از جامعه وجود دارد، هیچ سیاست تشویقی و تهدیدی، ارائه وام، مسکن و‌… جواب نمی‌دهد». او می‌گوید اقتصاد می‌تواند از درون خودش ظرفیت‌های زیادی را در موضوعات مختلف از جمله زمینه‌های رفاه ایجاد کند تا افراد و خانواده‌ها نه‌تنها تمایل به مهاجرت نداشته باشند، بلکه بمانند و ازدواج کنند و بچه‌دار شوند. اما امروز چنین ظرفیتی وجود ندارد و اقتصاد خودش تبدیل به یک عامل مهم شده که گروه‌های مختلف نسلی را نگران آینده می‌کند.
سید‌میرزایی با تأکید بر اینکه سیاست‌های جمعیتی باید بلندمدت و حداقل با افقی ۲۵‌ساله باشند، گفت: تا زمانی که موضوعات اقتصادی و معیشتی و به قولی نان شب، تبدیل به مسئله اول خانواده‌ها شده است و عدالت توزیعی مشکل دارد، نمی‌توان انتظار افزایش جمعیت داشت. ممکن است در برخی استان‌های محروم، برخی سیاست‌های دولتی همچون دادن یارانه اثری مقطعی و نقطه‌ای داشته باشد، اما شاخص را تکان نمی‌دهد و بالا نمی‌کشد.
او با تأکید بر اینکه جمعیت یک جزیره نیست و از چهارراه روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاق و فرهنگ عبور می‌کند، افزود: قبل از انقلاب جریان زاد‌و‌ولد کاهشی بود، اما انقلاب اسلامی با تئوری و آرمانی که برای محرومان داشت، نوید افزایش رفاه را داد و یک‌باره جمعیت رشد کرد؛ بااین‌حال خیلی زود دیدند امکان تأمین امکانات را ندارند و دوباره سیاست «دو بچه کافی است» را شروع کردند و بعد از آن هم شرایط اقتصادی جامعه مردم را به سمت همین سیاست برد. او می‌گوید: امروز خانواده‌ها توان خرید اسباب‌بازی برای بچه را ندارند و بچه سرشار از عقده بزرگ می‌شود. در‌حالی‌که متوسط متراژ منزل مسکونی برای چهار نفر ۷۰ تا صد متر است، چند درصد از خانواده‌ها دارای چنین متراژی برای زندگی هستند؟ آن‌هم در شرایطی که با بزرگ‌شدن بچه‌ها، نیاز آنها به فضای بیشتر بالاتر می‌رود!
سید‌میرزایی می‌گوید یکی از تحقیقات با نتایج درخور توجه درباره رابطه فقر و جمعیت، بررسی رابطه فضای زندگی و انحرافات اجتماعی و فضای زندگی با میزان خودکشی است. همین عامل می‌تواند جواب‌گوی این سؤال باشد که چرا بسیاری از خانواده‌های جوان تمایل به فرزندآوری ندارند.
این جمعیت‌شناس می‌گوید از حداقل سه سال قبل دولت‌ها در ایران سیاست‌هایی بلند‌مدت برای یک نسل نداشته‌اند و به همین دلیل است که امروز با نسل‌هایی بحق طلبکار مواجه هستیم که زمینه‌ای برای نیازهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یا نیازهای اولیه خود نمی‌بینند و می‌خواهند این نیاز اولیه را در کشور دیگری جست‌وجو کنند.

اگر این سیاست‌های جمعیتی جواب  می‌داد، اروپا  نتیجه  می‌گرفت
اگر بخواهیم به صد سال اخیر نگاه کنیم، هرم جمعیتی ایران یک قاعده بزرگ و پهن را تجربه کرده و هنوز هم این هرم می‌تواند با همین قاعده و گوشه‌ها باقی بماند، اما باید پرسید کدام‌یک از سیاست‌های جمعیتی در چه برهه‌ای از زمان پاسخ‌گو بوده تا بتوان دوباره همان روند را ادامه داد؟ و آیا همان روندهای قبلی هنوز هم جواب می‌دهد و شهروندان امروز همچون صد سال قبل یا نیم‌قرن قبل تمایلی به زاد‌و‌ولد و ساختن خانواده در خاک خود دارند‌؟
آن‌طور که شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس، می‌گوید، از ۱۳۰۰ جامعه ایران با یک ثبات سیاسی و اقتصادی ناشی از تحولات نفت مواجه بوده است و از این سال به بعد و در نتیجه تعامل با کشورهای خارجی، امکانات بهداشتی از کشورهای توسعه‌یافته وارد کشور شد و در نتیجه آمار مرگ‌و‌میر به‌خصوص مرگ‌و‌میر اطفال کاهشی چشمگیر داشت. گفته شده اولین بار برخی لوازم و خدمات ضدبارداری توسط سربازان متفقین و برخی افراد مسئول دیگر وارد کشور شده است. اما از ۱۳۳۵ به بعد و با ارتباطی که بین ایران و سازمان بهداشت بین‌المللی برقرار می‌شود، روش‌های پیشگیری از بارداری در ایران شروع می‌شود و برای مثال از آن زمان IUD وارد ایران شده و برنامه‌های تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در شهرها و روستاها شروع می‌شود.
کاظمی‌پور با اشاره به اعمال سیاست‌های کاهش جمعیتی از ۱۳۳۵ تا انقلاب اسلامی، تصریح کرد: سیاست‌های کاهش جمعیتی که نمود آن همان شعار دو فرزند کافی است، بود، با انقلاب اسلامی متوقف ماند و بسیاری از سیاست‌های کاهش جمعیت متوقف شد و دوباره نرخ رشد افزایش یافت و به بیش از سه درصد رسید. با‌این‌حال، خیلی زود از سال‌های ۶۵ به بعد روند کاهشی را شروع کرد و امروز هم حدود ۱٫۱ است و سیر کاهنده ادامه دارد. او افزود: از سال ۱۳۵۷ به بعد نه‌تنها سیاست‌های قبل از انقلاب مسکوت ماند بلکه به‌طور غیرمستقیم سیاست‌هایی مثل کوپنی‌شدن ارزاق، دفترچه‌های بسیج اقتصادی، دادن مسکن به خانواده‌های با بیش از سه فرزند و … رشد جمعیت را بالا برد. از سال ۶۸ اولین سیاست‌های کنترل موالید بعد از انقلاب آغاز شد و شاهد تدریس کتاب تنظیم خانواده در دانشگاه‌ها بودیم و در آن زمان به مادرها برای فرزند سوم مرخصی نمی‌دادند‌ یا دفترچه بیمه داده نمی‌شد و در ادامه هم «وازکتومی» آزاد شد. همه این اقدامات باعث شد باروری کم شود و این روند تا امروز ادامه دارد و از ۶٫۷ فرزند در اوایل انقلاب به ۱٫۶ فرزند تا امروز رسیده‌ایم.
این جمعیت‌شناس با بیان اینکه اولین سیاست‌های جمعیتی به‌طور مشخص از سال ۴۶ با تأسیس دفتر تنظیم جمعیت خانواده در وزارت بهیاری وقت آغاز شد و در نتیجه آن روند بارداری در جامعه کاهش پیدا کرد، افزود: البته به اعتقاد من فقط سیاست جمعیتی نبود که در این دوران تأثیر نداشت و باید گفت که موضوع افزایش سواد عموم جامعه به‌خصوص زنان و اشتغال آنان، توسعه شهرنشینی و بهبود وضعیت اقتصادی زندگی تأثیرگذار بوده است. او تأکید دارد که سیاست‌های جمعیتی هرگز به‌تنهایی و مستقیما تأثیر نداشته و عوامل فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی تأثیرگذاری زیادی داشته‌اند. حتی وسایل پیشگیری هم اگر در دوره‌ای تأثیرگذار بوده، تحت تأثیر افزایش آگاهی و فرهنگ عمومی، سواد، وسایل ارتباط جمعی و نگاه عمومی مردم به موضوع فرزندآوری بوده است.
این جمعیت‌شناس، معتقد است که دیگر دولت‌ها نمی‌توانند با اعمال سیاست خاصی جمعیت را کنترل کنند و افزود: اگر قرار بود سیاستی برای افزایش جمعیت جواب‌گو باشد، کشورهای توسعه‌یافته غربی که از ۵۰ یا صد سال قبل از ما با این مسئله مواجه بودند، این سیاست‌ها را به کار می‌گرفتند و میزان باروری را بالا می‌بردند. این کشورها سال‌هاست که از طریق مهاجرت اقدام به تعدیل ساختاری جمعیت می‌کنند و دلیل مهاجرت و فرزندآوری هم در این کشورها وجود رفاه و امکانات است. او افزود: چنانچه این رفاه و امکانات در ایران هم وجود داشته باشد، قطعا جریان زندگی و باروری در ایران هم تغییر خواهد کرد؛ با وجود این سال‌هاست یکی از عوامل بازدارنده باروری در ایران همین موضوع اقتصادی و رفاه و در ادامه مهاجرت است. به نظر می‌رسد اگر قرار است کاری از سوی دولت‌ها برای افزایش رشد جمعیت صورت گیرد، باید در جهت افزایش امنیت اقتصادی و سیاسی باشد.
تا  ۱۴۳۰ با  چند نفر  ایران را  تشکیل می‌دهیم؟
در آخرین سرشماری ایران که در سال ۹۵ انجام شده، آینده‌نگری جمعیت ایران تا افق ۱۴۳۰ براساس چند سناریوی افزایش باروری (۲٫۶ فرزند)، ثبات باروری فعلی (۲٫۱۱ فرزند) و کاهش باروری (۱٫۵ فرزند) بررسی شده است و به‌همین‌ترتیب پیش‌بینی شده که تا ۱۴۳۰ میزان باروری کل در ایران به ترتیب به ۲٫۶، ۲٫۱۱ و ۱٫۵ می‌رسد.
بر این اساس در صورت تحقق فرض اول یعنی افزایش میزان باروری کل، جمعیت کل کشور در سال ۱۴۳۰ بیش از ۱۱۲ میلیون نفر، با فرض ثابت‌ماندن میزان باروری کل بیش از ۱۰۴ میلیون نفر و فرض سوم یعنی کاهش میزان باروری به ۹۵ تا ۱۰۱ میلیون نفر خواهد رسید. نکته قابل‌توجه این است که با هر‌کدام از این سه فرض جمعیت ایران پیش برود، هرم سنی جمعیت دیگر آن قاعده قبلی را ندارد و بدنه یا زوایایی بزرگ‌تر خواهد داشت؛ چرا‌که دیگر جمعیت جوان بیشترین سهم را ندارد. در واقع نه‌تنها جمعیت ایران در آن زمان جوان نیست بلکه با پدیده سالخوردگی جمعیت مواجه است. طبق همین پیش‌بینی در ۱۴۳۰ نزدیک به ۱۷ تا ۲۰ درصد از جمعیت ایران را افراد ۶۵ ساله و بیشتر تشکیل می‌دهد. اگرچه امروز بحث سالخوردگی جمعیت هنوز در کشور جدی نیست ولی این موضوع به‌سرعت در کانون توجه مسائل جمعیتی و اجتماعی قرار خواهد گرفت. این جمعیت سالخورده از دهه ۶۰ تا ۱۴۳۰ فاقد امکانات و شرایط بوده‌اند و بدیهی است موضوعاتی مانند حمایت و پرستاری از سالخوردگان، نیازهای روزمره و پزشکی و بهداشتی و سایر مؤلفه‌های رفاهی و حمایتی سالخوردگان باید از امروز مورد توجه قرار گیرد.

کرونا  و  دیگر  دلایلی  که  در  آمارها  نیستند
مرگ‌و‌میر یکی از عوامل مستقیم در میزان رشد جمعیت است. البته رشد جمعیتی که امروز در ایران مورد نظر ماست، شامل این بخش نیست‌؛ یعنی درحال‌حاضر دولت‌ها بیشتر به دنبال تولد نوزاد هستند تا جلوگیری از مرگ احتمالی افراد به دلایل مختلف. به عبارتی پایین‌آمدن سطح مرگ‌و‌‌میر و ثابت‌ماندن نسبی یا تأخیر طولانی در مرگ یکی از مؤلفه‌های جمعیتی در کشورهای مختلف است. کاهش مرگ‌و‌میر در قرن بیستم در همه کشورها رخ داده و در ایران هم دلایل مختلفی در کاهش مرگ‌ومیر اعلام شده است. در شاخص امید به زندگی که مرتبط با میزان مرگ‌و‌میر در جامعه است؛‌ اگرچه گفته شده که امید به زندگی ایرانیان از ۷۵ سالگی گذشته اما به نظر می‌رسد این شاخص در تنها یک عدد است و در سال‌های اخیر نمودهای دیگری هم داشته است. طبق آمار سازمان ثبت‌احوال کشور در سال ۹۹ بیش از ۵۱۱ هزار نفر به دلایل مختلفی فوت شده‌اند که بخش زیادی از آنها اگر از سکته و سرطان و تصادفات رانندگی و حوادث دیگر نبوده باشد، گرفتار شیوع کرونا شده‌اند. به عبارتی در برخی مقاطع وقوع حوادث و شیوع بیماری‌ها یک‌باره جمعیت جوان و حتی کودکان را تهدید می‌کند و به نظر می‌رسد چنین رخدادهایی در دنیای امروز و در کشور ما که زیرساخت‌ها و امکانات زندگی و رفاهی در حداقل ممکن است، چندان دور از ذهن نیست.

  • منبع خبر : روزنامه شرق