ناصرصالحی وکیل دادگستری بوشهر دادورزی: شایسته است  قوه قضاییه نگاهی تخصصی به نوع نگارش و ادبیات حقوقی رایج در دادنامه و احکام بیندازد. از آنجا که علاقه مند به ادبیات هستم و از دوران مدرسه تا هم اکنون وقتی با عبارت یا کلمه ای جدید روبرو می شوم ناخودآگاه با حرص و ولع همراه با […]

ناصرصالحی وکیل دادگستری بوشهر
دادورزی: شایسته است  قوه قضاییه نگاهی تخصصی به نوع نگارش و ادبیات حقوقی رایج در دادنامه و احکام بیندازد. از آنجا که علاقه مند به ادبیات هستم و از دوران مدرسه تا هم اکنون وقتی با عبارت یا کلمه ای جدید روبرو می شوم ناخودآگاه با حرص و ولع همراه با اشتیاق آن را ریشه یابی می کنم و مشتقات و معانی را استخراج و بکارگیری آن عبارت را در مصادیق متعدد با خود مرور می کنم.
مهمتر اینکه مکان و محل و فضای واقعی آن را با رواج عرفی و همچنین برداشت جامعه از آن عبارت را مقایسه می کنم. شاید هیچ نفعی نداشته باشد اما بهتر از هزاران فکر منفی و بدون نتیجه هست که در یک لحظه به ذهن متبادر می‌شود. با همین کنکاش و قیاس اقناع می شوم که برخلاف آموزش های امروز که فضای مجازی آن را از عمقی بودن به سطحی تقلیل داده حداقل به عمق یک کلمه پی خواهم برد و بر  دانسته های ناقص و ناچیزم خوشه ای بایگانی می کنم.
وکالت و قضاوت و به طور کلی علم حقوق پیچیدگی های فراوان دارد. از جمله توقع جامعه و اطرافیان از یک وکیل به مراتب خاص بوده تا جایی که تمامی رفتارهای اجتماعی آنها با ذره بین و شاقول اندازه گیری می شود.بنابراین لازم است در لایحه نویسی و انشا دادنامه از عباراتی استفاده شود که از نگاه عامیانه و برداشت آنان از عبارات حقوقی جایگاه حساس خانواده حقوقی و قضایی مخدوش نشود. سال هاست در تمامی دادنامه های اصداری در محاکم واژه دفاعیات بلاوجه وکیل مشاهده می شود.
به طور کلی آراء دادگاه ها، پاسخی به یک ادعا و نتیجه رسیدگی به ادله و دفاعیات می باشند و رأی، اثر مکتوب قاضی است. دادگاه‌ها باید آرای خود را مستدل و مدلل صادر کنند. لازمه ی صدور رأی مستدل، شامل: شرح وقایع دعوا در مقدمه رأی، تحلیل و بررسی ادعاها، ادله و دفاعیات طرفین و سپس توجیه نظر و استنباط منتخب دادگاه و در نهایت صدور حکم با استناد به قانون یا منابع معتبر اسلامی، فتاوای و اصول حقوقی است. براین اساس نیز امور موضوعی برای صدور حکم مانند پذیرش یا رد دلایل ارائه شده توسط اصحاب دعوا یا وکیل آنها خصوصا در مقام دفاع از متهم و  امور حکمی مورد استناد دادگاه باید با استدلال همراه باشد.
باید توجه داشت حجم کار قضات محترم دادگاه ها سنگین است و این اتفاق موجب شده زمان رسیدگی قضات به پرونده ها طولانی شود. اما به هر تقدیر یکی از انتقادات وارد به بعضی از مراجع قضایی، خودداری از توجیه و تبیین آراء بر اساس مستندات قانونی و استدلال حقوقی است.
 منطق حقوقی ایجاب می‌کند که دادگاه‌ها در راستای اقناع طرفین دعوا و جامعه حقوقی و غیره، تصمیمات قضایی خویش را در چارچوبی استدلالی، طرح و مکتوب و  عرضه نمایند. استدلال قضایی، استنتاجی است که دادگاه از وقایع و احوالات مورد رسیدگی و از بررسی دلایل ابراز شده توسط طرفین دادگاه به عمل می آورد. نتیجه این تعرف آنست که:
اولا. این شیوه شباهت تامی با روشی منطقی دارد که در آن با موضوع و محمول که مقدمات قضیه هستند، استنتاج حاصل می شود.
ثانیا، استدلال قضایی دارای مبانی انکارناپذیری است که تمام مراحل دادرسی را معطوف به خود می داند و هر نظر و ایده ای بدون عبور از مسیر استدلال را مطرود می داند.
ثالثا، استدلال قضایی محصول منطقی تحصیل نتیجه به کمک علم منطق است. بر اساس ابزارهای موجود در علم منطق، قضایای مجهول را کشف می کند.
رابعا، معرفت و شناخت هر خواسته ای در دعوی، معطوف به استدلال است.
خامسا، علم قاضی و رسیدن به شناخت و  معرفت از طریق استدلال است، نه علم حضوری و عرفی.
در یک جامعه ی قانونمند، آرای محاکم همچون آینه توانایی و آگاهی حقوقی افراد آن جامعه را هویدا می کند. و از عوامل پیشرفت و شکوفایی حقوق است. تفکرات مجریان قانون و عدالت گستران و چتر اندیشه دادرسان در روزهای سخت از همین احکام و  آرای آنان آشکار است.لذا انتقادی بر نگارش احکام وجود دارد که تصمیم گیری دادگاه درخصوص ادله اثباتی تعرفه شده  وکیل در دفاع از متهم و کاربرد واژه دفاعیات بلاوجه وکیل به عنوان دلیل بدون اشاره به متن استدلال، وکیل در دادنامه از سوی بعضی از قضات محترم است.
« د … و آقای… با وکالت آقای … با عنایت ( دفاعیات بلاوجه وکیل)
جایگاه رفیع دفاع از حق در نظام قضایى و اینکه وکیل می تواند نقش مفید و موثری در جهت دفاع از موکل داشته باشد و این مهم که شأن وکیل در هر حال باید مورد احترام موکل و قضات و طرف دعوی باشد، واضح و مبرهن است. تلاش وکیل درجهت احقاق حق موکل و عدالت، مطابق ادله و قوانین حاکم برگرفته از احکام و تعالیم اسلام است. حضور وکیل موثرترین اقدام در جهت تبیین ابعاد مختلف پرونده، در راستاى دستیابى به حق و عدالت است. دفاعیات وکلا، از جمله مواردی که موجب نتیجه گیرى قضات محترم رسیدگى کننده در پرونده بوده و ادله اثباتی ارائه شده از وکلا، مهمترین ابزار قاضى جهت اقناع وجدان و نهایتا رسیدن به نتیجه و یعنی استمداد از معلوم، برای کشف مجهول است. بعضا در دادنامه هاى صادره عدم توجه به محتواى دفاع وکلاى طرفین مشهود است. اینکه دلایل و مستندات وکلا در متن راى ذکر نمى گردد، نسبت به دفاعیات ارائه شده نفیا یا اثباتا اظهار نظر نمى شود که این خود جاى تأمل و تعقل دارد. چرا که لازم است کشف علت شود، در انشای رأی باید کلام را استوار و مستدل و واضح بیان کرد،باید به ادله قانونی استناد کند، رای هم از جهت استدلال باید قوی و محکم باشد، مهمتر اینکه دراظهار نظر نسبت به دفاعیات و ادله تعرفه شده از سوی وکیل به رد آن کفایت نکند.
امروزه رویه قضایى ما به سمتى حرکت کرده که فقط استدلال قاضى، ارکان دادنامه را تشکیل مى دهد. در صورتى که مقدمات رسیدن به این نتیجه بعضا از خود نتیجه مهمتر هستند. لازم است استدلال و نظر وکلا و دفاع آنها عملا در نظام قضایى تعریف شود و جای آن در دادنامه ها مصرحا مشخص شود. متاسفانه دفاعیات وکلا در متن راى جایگاهى ندارند و بر استدلالات وکیل چیزی دیده نمی شود. در پرونده حقوقى یا کیفری، وکلا در جهت اثبات یا رد مدعاى طرفین استدلال و استناد مى کنند که شایسته است نتیجه و برآیند در فرآیند دادرسی و  رد یا قبول این استدلالها در متن دادنامه ذکر شود. گاها به خاطر فرصت کم یا شرایط دادرسی وکلا به طور مختصر عناوینی مطرح می کنند که  بلاوجه  تلقی می شود. لازم است جهات بلاوجه بودن دفاعیات آن نیز ذکر شود و پاسخی روشن داده شود. یقینا مراحل و تشریفات و نظام دادرسى نهایتا نتیجه پرونده از مسیر  دفاع عبور مى کند و اساسا مبنای نتیجه گیری دفاعیات است. نکته مهم و ظریف اینکه موکل در راى صادره، نشانه ای از استدلال و دفاع وکیل خود نمی بیند.شایسته است در دادنامه هاى صادره چند خط نیز به دفاع وکلا اختصاص یابد و  دلیل قبول یا رد استدلال مذکور به روشنی قید گردد.این اقدام موجب ترفیع جایگاه دفاع بوده و از طرف دیگر  آراى صادره محاکم را زیباتر و غنی تر می کند.
از نگاه ترویج فرهنگ حقوقی نیز طرفین دعوا یا وکیل با اطلاع از اتهام و دلایل، مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از خود یا موکل در اجرای قانون لازم بداند اظهار می کند یا ادله دیگری را با  استدلال مطرح خواهد کرد؛ بنابراین بکارگیری واژه (دفاعیات بلاوجه وکیل) در راى ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ روحیه و علم حقوقی و تجارب وکیل را خدشه دار می کند.
 این واژه نامانوس و ناامید کننده بسیار رایج شده هرچند منظور قاضی اینست که وکیل دفاع قابل قبولی ارائه ننموده و یا  دفاع موجه و قابل پذیرش نیست. اما در نگاه موکل و جامعه غیرحقوقی معنایی متفاوت دارد که دفاعیات اشتباه یا غیر صحیح وکیل باعث شده حق او ضایع شده و همین خود موجب بروزاختلاف با وکیل  بوده و چالش های جدیدی پیش روی جامعه نیازمند قانون و عدالت محور خواهد ساخت.
 بنابراین چون دفاعیات وکیل در متن رای ذکر نشده تمامی دلایل و تصورات موکل نقش بر آب می شود و هر برداشت ناصوابی برای موکل محتمل است و همان برداشت ناصحیح را به تمامی دستگاه قضا و وکلا  تسری خواهد داد.
از طرف دیگر و با نگاه اثباتی، معنای دفاعیات بلاوجه ناموفق بودن در ثبوت بی گناهی است. اما برائت و اصلِ بی گناهی پابرجاست و نمی توان به استناد این بلاوجه بودن یا ناموفق بودن، شخصی را متهم دانست. چون قطعا رد استدلال وکیل موجب نفی برائت متهم نمی‌شود و الزاما نیاز به تحقیق و مستندات دیگر است.
واضح است آثار حکم به موکل معطوف می‌شود و مستقیما در سرنوشت موکل تاثیرگذار بوده و آثار آن به وکیل برنخواهد گشت. اما موکل همیشه ضعف و ناتوانی را مستند به عبارت قید شده در دادنامه (دفاع بلاوجه وکیل) چماق کرده و آن را بر سر وکیل و بطور کلی وکلا می کوبد.
رویه قضایى  و نگاه قضات محترم در این خصوص نیازمند تحول و اصلاح و جایگزینی و به کارگیری عبارات متناسب به اوضاع و احوال بر قضییه است که دقت نظر و نکته سنجی بیشتری را می طلبد تا وکیل بتواند، استدلال و دفاع نماید و دیگر نیازمند توضیح و تفسیر برای رفع ابهامات یا برداشت های سوء در مورد عملکرد و دفاع حقوقی خود از کلمات مبهم و مخرب در متن دادنامه نباشد. موکل برای انجام امور به اهل فن یعنی وکیل مراجعه می کند تا نتیجه دلخواه حداقل برابر قانون حاصل شود و تحت هیچ شرایطی عمل بلاوجه را نخواهد پذیرفت. متن رای نباید به گونه ای باشد که وکیل علیرغم صحت دفاع مواخذه شود و تمامی تجارب و سوابق آن مورد تردید موکل قرار گیرد.
نهایتا شایسته است ضمن پاسداشت زحمات قضات و کارکنان شریف دستگاه قضا برای اعتلای فرهنگ حقوقی و تکریم خانواده حقوقی و قضایی کشور از به کارگیری عبارت مبهم ( دفاعیات بلاوجه وکیل)به عنوان یکی از ادله قانونی قید شده در دادنامه پرهیز و با رویه جدید با ذکر ادله و استدلال وکیل در دادنامه بطور مستدل مطابق قانون آنرا مردود و یا مورد پذیرش قرار داد تا دادنامه ها موجب اقناع عوامل پرونده و مهمتر به عنوان کلاس آموزش حقوقی کاربردی در دسترس همگان قرار گیرد که آگاه نمودن جامعه به مبانی و ترویج قانونمداری و آشنایی به حقوق قانونی  وظیفه ذاتی دستگاه قضا می‌باشد.

  • منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی