وحید قاسمی عهد وکیل پایه یک دادگستری، نائب رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز دادورزی: در سال ۱۳۹۵ زمانی که دادیار انتظامی دادسرای کانون وکلای دادگستری مرکز بودم، دادستان محترم وقت جناب استاد محمد باقرمیر سراجی و معاون ایشان استاد احمد سعادت سوالی مطرح نمودند مبنی بر اینکه آیا خطای علمی وکلای دادگستری تخلف انتظامی […]

 

وحید قاسمی عهد وکیل پایه یک دادگستری، نائب رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز

دادورزی: در سال ۱۳۹۵ زمانی که دادیار انتظامی دادسرای کانون وکلای دادگستری مرکز بودم، دادستان محترم وقت جناب استاد محمد باقرمیر سراجی و معاون ایشان استاد احمد سعادت سوالی مطرح نمودند مبنی بر اینکه آیا خطای علمی وکلای دادگستری تخلف انتظامی محسوب می شود یا خیر؟ برای مثال وکیلی که به جای دعوی تخلیه ید، دعوی تصرف عدوانی کیفری اقامه می کند آیا متخلف است؟ معیار خطای علمی چیست؟

نشستی برای بررسی این موضوع و چند موضوع دیگر برگزار شد. اختلاف عقیده بین دادیاران به حدی بالا بود که نتیجه ای حاصل نشد، عدم معیار تشخیص خطای علمی و شاذ بودنِ، روی دادنِ چنین خطاهایی از همکاران، بر پیچیدگی امر می افزود. حال کمتر از یک دهه، نهاد وکالت دستخوش دگرگونی های عمیقی شده که دستکم در محافل علمی این پرسش، مهم می نماید. قصد پاسخ قطعی بدان ندارم و جهت آنکه اهمیت صلاحیت علمی وکلا مشخص شود نگاهی گذرا به تجربیات سایر کشورها انداخته می شود.

در کدهای رفتاری وکلا در کانون های وکلای کشورهای پیشرفته و اسناد بین المللی، در کنار اصل استقلال و به استحکام و تناوری آن، اصلی به نام شایستگی علمی و عملی وکلا وجود دارد. هدف از این اصل را الف: حمایت از موکلان. ب: حفظ اعتماد عمومی. ج: حمایت از سیستم قضایی، دانسته اند. وفق این اصل، وکیل باید از دانش حقوقی، مهارت لازم برای نمایندگی مؤثر موکل خود برخوردار باشد. برای داشتن صلاحیت وکیل علاوه بر دانش حقوقی باید مهارت لازم برای برای وکالت داشته باشد. مراد از مهارت، داشتن توانایی جهت انجام تحقیقات حقوقی، نوشتن، تجزیه و تحلیل، مذاکره و ارتباط با موکل است. در ماده ۹ اصول رفتاری وکلا تدوین شده از سوی کانون بین المللی وکلای دادگستری(IBA) مقرر شده که کار وکیل باید به نحو شایسته و به موقع انجام شود. وقای وکیل متعارفا باور ندارد که کاری را می تواند به نحو شایسته و به موقع انجام دهد، برعهده بگیرد. در تفسیر آن گفته شده است که وقتی شخصی ملبس به ردای وکالت است، فرض می شود که او آگاه، ماهر و توانا در وکالت است. بر این اساس، موکل نیز حق دارد فرض کند که وکیل صلاحیت و توانایی لازم برای رسیدگی به کلیه امور حقوقی را که از طرف موکل ارایه می شود، را دارد.

در بند ۲٫۳ کد رفتاری سالیسیترهای بریتانیا مصوب مرجع مقررات گذاری سالیسیتر ها(SRA) می خوانیم که وکلا(سالیسیترها) باید اطمینان حاصل کنند که خدمات را به نحو شایسته و به موقع به موکلان ارائه می دهند.در بند ۳-۳ نیز به حفظ شایستگی با آموزش مستمر تاکید شده است.

در کد رفتاری وکلای کانون ایالت کالیفرنیا نیز، به عنوان نخستین اصل حاکم بر شغل وکالت و پیش از ذکر اصلی اعلی استقلال وکیل، به این اصل اشاره شده است. در آن کد رفتاری می خوانیم وکلا نباید عمداً، مقصرانه یا با تقصیر سنگین یا به نحو مکرر در ارایه خدمات حقوقی شایسته قصور ورزند. در مقام تعریف شایستگی و صلاحیت گفته شده است که مراد از «صلاحیت» در ارایه خدمات حقوقی به کارگیری الف: دانش و مهارت.ب: توانایی ذهنی، عاطفی و جسمی متعارف برای ارایه چنین خدماتی می باشد. به طور کلی طبق این اصل، وکلا، نباید پرونده های خارج از توان علمی و عملی خود را بپذیرند مگر اینکه بتوانند از طریق ادامه آموزش حقوقی یا همراهی با وکیل دیگری به دانش کافی در آن زمینه دست یابند. نتایج و آثارعملی متعددی بر این اصل مترتب است که به دو نمونه شاخص آن اشاره می کنیم:

الف) تعهد وکلا به آموزش و یادگیری مستمر: جهت تحقق این اصل وکلا مکلفند مستمرا توانایی های خود را از طریق مطالعه و شرکت برنامه های آموزش حقوقی مستمر (CLE) به روز بمانند.

ب)مجازات انتظامی: در صورتیکه پرونده هایی که در حوزه توانایی و دانش آنها نیست بر عهده بگیرند و یا در جهت توانمندی خود عمل نکنند، باید در انتظار عقوبت انتظامی بمانند.

اینکه در ایران دادسراهای انتظامی به چه سویی گرایش می یابند بسته به اوضاع و احوال آینده دارد. چه، بعید نیست که با تنزل سطح علمی تحصیلات تکمیلی و به تبع آن کاهش دانش حقوقی وکلا، حفظ اعتماد عمومی به شغل وکالت در گروی غوری بیشتر در خطای علمی باشد.

  • منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی