پایگاه خبری دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر: آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از بروز خشونت رفتاری زمانی مورد توجه قرار می گیرد که منجر به بروز ناهنجاری یا ارتکاب جرم شود. چرا که این نوع رفتار به مرحله ی ظهور رسیده است و در آن به قطع و یقین فرد خشمگین یا به خودش […]

پایگاه خبری دادورزی ـ راضیه عقیلی مهر: آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از بروز خشونت رفتاری زمانی مورد توجه قرار می گیرد که منجر به بروز ناهنجاری یا ارتکاب جرم شود. چرا که این نوع رفتار به مرحله ی ظهور رسیده است و در آن به قطع و یقین فرد خشمگین یا به خودش و یا به دیگران آسیب وارد می کند. رفتارهای خشونت بار ریز و درشتی که انگیزه ی ایجاد کج رفتاری های اجتماعی یا ارتکاب جرایم عمدی و غیرعمدی و نقض قوانین حکومتی را به دنبال خواهند داشت را باید در کدام علت جستجو کرد؟ اهمیت پرداخت به موضوع خشونت رفتاری از آن جا نشات می گیرد که روزانه اخبار ناگواری از آسیب ناشی از رفتارهای خشونت بار که در آن به جان و مال فرد بزه دیده و مورد ستم واقع شده، تعرض شده است، افکار عمومی و رسانه ها را نگران می کند تا دلیل این خشم را بفهمد. بالطبع پیگیری آن هم به مرور افسرده گی و سرخوردگی ایجاد خواهد کرد. از این رو گفتگویی انجام شد با دکتر سجاد بهزادی دانش آموخته ی دکتری جامعه شناسی سیاسی، استاد دانشگاه و روزنامه نگار بوشهری تا به تعریفی از خشونت، عوامل بروز رفتارهای خشونت بار، راهکار پیشنهادی جهت برون رفت از این چالش و نقش حاکمیت و خانواده در کنترل و پیشگیری از بروز آسیب های اجتماعی از این نوع کج رفتاری، پاسخ دهد.

دادورزی: تعریف شما از خشونت چیست؟

بهزادی: به باور من برخی مفاهیم مانند «خشونت» یا «امنیت» ابعاد گسترده تری به خود گرفته اند. و هرگونه تجزیه و تحلیلی که نسبت به آنها می شود، باید در ابتدا نوع مفهوم را تعیین کرد. دیگر نمی توان استفاده ی عمدی از نیروی قدرتمند فیزیکی را تنها نوع خشونت در جامعه نامید. در مورد امنیت هم همینطور است. از طرفی الزاما خشونت و ناامنی به معنای مرگ و یا آسیب جسمی نیست. شاید بشر فکر نمی کرد که یک روز، سوء استفاده و ناامنی از طریق تکنولوژی و تلفن های همراه، رایانه ها و شبکه های اجتماعی و دیگر ابزارهای الکترونیکی، بزرگ ترین خاستگاه خشونت در جامعه باشد. ببینید روزانه چقدر آسیب های اجتماعی که به سبب خشونت در فضای مجازی رخ می دهد، زیاد شده است. بر این اساس شاید از حیث معناشناسی خیلی هم راحت نباشد که بتوانیم مفهوم تازه ای از خشونت را ارائه دهیم. اما بطور نسبی شاید بتوان گفت: هرگونه تهاجم فیزیکی(جسمی) و غیرفیزیکی(روحی) در جامعه با هدف آسیب رساندن به افراد نوعی از خشونت باشد.

دادورزی: ریشه ی بروز رفتارهای خشونت آمیز از سوی افراد چیست؟ و به چه عواملی وابسته است؟

بهزادی: یکی از مهم ترین ریشه های خشونت در جامعه ی ما التهاب است. جامعه ی ملتهب، رفتاری غیرعقلانی دارد و زمینه های خشونت در آن زیاد است. برای همین است که روانشناسان، جامعه شناسان وحقوق دانان نسبت به این موضوع بارها هشدار می دهند. جامعه ای که در اضطراب به سر می برد و دائم نگران است. نمی تواند رفتارهای غیرعادی خود را کنترل کند و خشونت در این جامعه مدام بازتولید می شود.

یک عامل دیگری از رفتارهای خشونت آمیز در جامعه ما نابرابری و فاصله ی طبقاتی است. هرچقدر فاصله ی طبقاتی در جامعه بیشتر باشد و طبقه ی متوسط به دامان فقر و تهیدستی گرفتار شود، نابرابری افزایش یافته و به دنبال آن رفتارها و کنش های جامعه با خشونت همراه است.

دادورزی: راهکار شما به عنوان یک جامعه شناس و روزنامه نگار جهت برون رفت از این آسیب اجتماعی چیست؟

بهزادی: خشونت چالشی نیست که بتوان آن را درمانی موقتی داد. خشونت مسئله ای نیست که بتوان زنجیره ی آن را با خشونت قطع کرد. یعنی ساختار قدرت نمی تواند با برنامه ریزی خشونت بار به جنگ با خشونت برود. باید نهادهای مدنی را تقویت کرد و التهاب های جامعه را کم کرد و آرامش را به جامعه داد تا در نهایت کنشگری ها عقلانی تر شود. اگر راهکار موقتی به این چالش دهیم دیر یا زود با تراکم خشونت روبرو خواهیم شد و در نهایت کنترل آن نیز سخت تر می شود.

دادورزی: نقش خانواده و حاکمیت ( دولت) در بروز این ناهنجاری ها و البته کنترل و پیشگیری آن چه میزان است؟

بهزادی: در پاسخ به پرسش قبل به نوعی نقش حاکمیت را بیان کردم. اما نقش خانواده در کنترل خشونت به باور من «گفتگو کردن» است. فردی از جامعه که گرفتار خشونت است، نباید از سوی خانواده رها شود. «گفت وگو و شنیدن» یک از مهم ترین ابزارهایی است که امروز ما از کاربرد آن غافل هستیم. ما در جامعه و خانواده با هم گفت وگو نمی کنیم و شنیدن های ما بی کیفیت است. ما به قول فروید «هنوز به جای کلمه، سنگ را پرتاب می کنیم». جامعه ی ایران نمی تواند با کیفیت به پدیده ها نگاه کند و به آنچه در مورد آنها گفته می شود گوش دهد، زیرا که طاقتش طاق شده است. جامعه وقتی که طاقتش طاق می شود و به خاطر بحران های مختلف ناراحت وعصبی بنظر می رسد، طبیعی است که نمی تواند با کیفیت گوش دهد.

تمرین گفت وگو و شنیدن در خانواده، مهم ترین راهکاری است که می تواند خشونت را کمی التیام دهد و فرد آرام شود. اما رابطه ی خانواده و حاکمیت آنقدر در این زمینه تنگاتنگ است که نمی توان با ساختاری غلط، تنها از خانواده انتظار حل مشکل را داشت. به قول عمادالدین باقی «خشونت شهروندان و حاکمیت یک رابطه دیالکتیکی با هم دارند» و در این رابطه دیالکتیکی اگر قدرت نتواند به ساختارها تعادل دهد کاری از دست خانواده ساخته نیست.