در صورتی که هر یک از طرفین به رای دادگاه بدوی معترض بوده و رای را برخلاف منفعت و مصلحت خود و مغایر با قانون بدانند، می‎توانند به رای اعتراض کنند. مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تظلم‎ خواهی، از حقوق آحاد ملت است و افراد می‌توانند برای رسیدن به حقوق قانونی خود به دادگستری […]

در صورتی که هر یک از طرفین به رای دادگاه بدوی معترض بوده و رای را برخلاف منفعت و مصلحت خود و مغایر با قانون بدانند، می‎توانند به رای اعتراض کنند.

مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تظلم‎ خواهی، از حقوق آحاد ملت است و افراد می‌توانند برای رسیدن به حقوق قانونی خود به دادگستری مراجعه و آن را به صورت قانونی مطالبه کنند. اما برای اینکه افراد بتوانند به صورت کامل به حق خود برسند، قانونگذار با وجود اطاله دادرسی، رسیدگی دو مرحله‌ای را نیز پیش‎‌بینی کرده و اعتراض به رای صادره را از حقوق افراد می‌داند.

 واخواهی (شکایت از رأی غیابی)
حکم دادگاه حضوری است. مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع نکرده باشد یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد. یعنی ابلاغ به صورت قانونی به عمل آید.
برای نمونه ابلاغ در نشانی خوانده به بستگان و خادمانی که سن یا وضع ظاهری آنان برای تشخیص اهمیت اوراق کافی باشد یا ابلاغ به صورت الصاق اخطاریه در نشانی خوانده در صورت حاضر نبودن اشخاص یادشده یا امتناع آنان از گرفتن اوراق و نهایتا ابلاغ از طریق نشر آگهی در هنگام مجهول المکان بودن.
با توجه به این موضوع، محکوم علیه غایب (کسی که حکم علیه او صادر شده است) حق دارد به حکم غیابی اعتراض کند که این اعتراض واخواهی نامیده می‌شود. بنابراین حق واخواهی صرفا برای خوانده متصور است و رای در مورد خواهان هیچ‎گاه غیابی نیست و خواهان در هیچ موردی حق واخواهی ندارد. به دادخواست واخواهی در دادگاه صادرکننده حکم غیابی رسیدگی می‌شود.
مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند ۲۰ روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند ۲ ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود؛ مگر اینکه معترض به حکم ثابت کند عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت، باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادرکننده رای اعلام کند.
اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد، قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می‌شود.
جهات عذر موجه شامل مرضی است که مانع حرکت است؛ فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد؛ حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد و توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
لازم به ذکر است تقدیم دادخواست خارج از مهلت یادشده و بدون عذر موجه، قابل رسیدگی در مرحله تجدیدنظر و برابر مقررات مربوط به آن مرحله است.

 تجدیدنظرخواهی (اعتراض به رای در دادگاه تجدیدنظر)
تجدیدنظرخواهی از راه‌های عادی اعتراض به رای و موافق قاعده است و به صورت خودکار مانع اجرای حکم می‌شود. در قانون ما اگرچه اصل بر قطعیت آراست و تجدیدنظرخواهی جز در موارد پیش‎بینی شده در قانون امکان‎پذیر نیست، ولی در صورت صدور حکمی که قانون گذار به صراحت آن را قابل تجدیدنظر می‌داند، تجدیدنظرخواهی حق مسلم فرد می‌شود و قاضی رسیدگی کننده نمی‌تواند در صورت رعایت تمام شرایط از سوی فرد، از پذیرش تجدیدنظرخواهی سر باز زند. پرسشی که در مورد تجدید نظر به ذهن متبادر می‌شود، این است که چه افرادی حق تجدیدنظر دارند؟ در پاسخ باید گفت علاوه بر طرفین دعوا، وکیل یا نمایندگان قانونی آنان نیز حق تجدیدنظرخواهی دارند. البته لازم به ذکر است این افراد باید در مهلت قانونی که توسط قانونگذار مشخص شده است، برای تجدیدنظرخواهی از آرا اقدام کنند. این مهلت برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مهلت واخواهی است.
ضمن اینکه متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظر خود را ظرف مهلت مقرر به دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم کند.
در صورتی که در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور در بالا تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادرکننده رای تقدیم می‌کند. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان‎شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت عذر موجه نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم کند.

 احکامی که قابلیت درخواست تجدیدنظر دارند
دعاوی مالی که خواسته آن از سیصد هزارتومان متجاوز باشد (شامل سیصد هزار تومان نمی‌شود)؛ دعاوی مالی که ارزش آنها از سیصد هزار تومان متجاوز باشد (شامل سیصد هزار تومان نمی‌شود) و کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی و حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قبل تجدیدنظر باشد، قابلیت درخواست تجدیدنظر دارند.

 احکام غیرقابل تجدیدنظر
احکام غیرقابل تجدیدنظر عبارت از احکام مستند به اقرار در دادگاه و احکام مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند، است.

 قرار‌های قابل تجدیدنظر
علاوه بر احکام، بعضی از قرار‌های دادگاه‌ها نیز قابل تجدیدنظر هستند. البته به شرطی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.
این موارد شامل قرار ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد؛ قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا؛ قرار سقوط دعوا و قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعواست.

 جهات و دلایل تجدیدنظر
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، جهات تجدیدنظر نیز به شرح زیر است که البته در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت نیز رسیدگی می‌کند. اما مرجع تجدیدنظر فقط نسبت به آن موضوعی که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته است، رسیدگی می‌کند.
این جهات عبارت از ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه، ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود، ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی، ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رای و ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی یا مقررات قانونی است.
 مرجع تقدیم درخواست تجدیدنظر
متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم کند.

 نحوه رسیدگی به تجدیدنظرخواهی
بعد از تقدیم دادخواست، مراتب رسیدگی در دادگاه به شرح زیر آغاز می‌شود:
مراجع یادشده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و بر روی همه برگ‌های دادخواست تجدیدنظر، همان تاریخ را قید کند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظرخواهی محسوب می‌شود.
در صورتی که دادخواست به دفتر مرجع تجدیدنظر یا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را به دادگاه صادرکننده رای ارسال می‌دارد.
چنانچه دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی تقدیم شده باشد، مدیر دفتر دادگاه بدوی پس از تکمیل آن، پرونده را ظرف دو روز به مرجع تجدیدنظر ارسال می‌کند. در صورتی که دادخواست خارج از مهلت داده شود یا در مهلت قانونی رفع نقص نشود، به موجب قرار دادگاه صادرکننده رای بدوی، رد می‌شود؛ که البته این قرار ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است. رای دادگاه تجدیدنظر قطعی است.
دادگاه باید ذیل رای خود، قابل تجدیدنظر بودن یا نبودن رای و مرجع تجدیدنظر آن را معین کند. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رای دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام کند، هر یک از طرفین درخواست تجدیدنظر کند.
مدیر دفتر دادگاه بدوی ظرف دو روز از تاریخ وصول دادخواست و ضمایم آن یا پس از رفع نقص، یک نسخه از دادخواست و پیوست‌های آن را برای طرف دعوا می‌فرستد که ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ پاسخ دهد. پس از انقضای مهلت یادشده اعم از اینکه پاسخی رسیده یا نرسیده باشد، پرونده را به مرجع تجدیدنظر می‌فرستد.
چنانچه دادگاه تجدیدنظر، ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می‌کند. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.
تجدیدنظرخواهی از آرای قابل تجدیدنظر که در قانون احصا شده است، مانع اجرای حکم خواهد بود؛ هرچند دادگاه صادرکننده رای، آن را قطعی اعلام کرده باشد؛ مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد. برای مثال در صورتی که رای صادره مبنی بر رفع تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق باشد، بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده، توسط واحد اجرای احکام دادگاه یا ضابطین دادگستری اجرا خواهد شد و در این مورد به صورت استثنا، تجدیدنظر مانع اجرا نخواهد بود.

 فرجام‎خواهی
 (اعتراض به رای در دیوان عالی کشور)
فرجام‎ خواهی از طرق فوق العاده شکایت از آراست. رسیدگی فرجامی طبق قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی. افراد صالح برای فرجام‎ خواهی شامل طرفین دعوا، قائم مقام، نمایندگان قانونی و وکلای آنان و دادستان کل کشور است.
متقاضی فرجام باید دادخواست خود را به دادگاه صادرکننده رای تقدیم کند. در حال حاضر دادخواست فرجام‌خواهی به دفاتر خدمات قضایی تقدیم می‎شود.

منبع: روزنامه حمایت