دکتر وحید قاسمی عهد وکیل پایه یک دادگستری عضو هیات مدیره دانشگاه پایگاه خبری دادورزی: اینکه اسکودا در بسیاری از بزنگاه های تاریخی از کانونهای وکلا حمایت کرده است و مدیران آن نیز شخصا هزینه هایی را تحمل نموده اند بر کسی پوشیده نیست. کما اینکه در خصوص آیین نامه نیز ریاست محترم اسکودا جناب […]

 دکتر وحید قاسمی عهد وکیل پایه یک دادگستری عضو هیات مدیره دانشگاه

پایگاه خبری دادورزی: اینکه اسکودا در بسیاری از بزنگاه های تاریخی از کانونهای وکلا حمایت کرده است و مدیران آن نیز شخصا هزینه هایی را تحمل نموده اند بر کسی پوشیده نیست. کما اینکه در خصوص آیین نامه نیز ریاست محترم اسکودا جناب دکتر کوشا بی پرده بر اهمیت استقلال کانون های وکلا تاکید ورزیدند. اما، این امر موجب نمی شود نقد منصفانه ای در مورد عملکرد آن نداشته باشیم.

تلقی و برداشت ما از دیگران هماره تاثیر مستقیمی در نحوه ی برخورد و مناسبات مان با ایشان دارد. برای نمونه، جستار در تئوری های قرارداد اجتماعی نشان می دهد ارزیابی و تلقی از انسان، چه تاثیری بر شکل فرمانروایی و حاکمیت ها دارد. برخی چون توماس هابز «انسان را گرگ انسان می دانست»، انسان را موجودی خودخواه و «گرگ صفت» که اگر فرمانروا و حکومتی قادر و غشوم بر او چیرگی نیابد، جهان را به آشوبی ابدی و ورطه ای سهمناک فرو می برد، بر این اساس، همواره گریز از چنین وضعیت تراژیکی را تاسیس قدرت مطلقه ای می دانست که انسان، در مهابت وحشت از آن هیولای دهشتناک(لویاتان)، خنجرهای برادرکشی و مشعل های آتش افروز را بر زمین نهد و از همین رهگذر، جهان بدور از غایله هایی مدام به آرامش و قراری ابدی برسد. حال در این تفکر است که دولت به نام آرامش بشر، اختاپوس وار روز به روز بر وسعت اقتدار خود میفزاید؛ راهی که پایانی بر آن متصور نیست.

اما، گروهی دیگر که انسان را موجودی ذاتا اجتماعی و سازگار با سایر هم نوعان خود می دانستند، این لویاتان وحشت افکنِ سفاک را برنتابیدند و صلح، آرامش جهان و قرار ابدی را در پیدایش حاکمیت و دولتی می دانستند که انسان را به عنوان انسان بشناسد و حقوق او را در اولویت قرار دهد و بدین جهت، راه را بر هیولایی شدن حکومتها بستند و بلعکس بر مسیری گام نهادند که دولتها به اتکای توانمندی مردمان و نهادهایش رو به کوچکی بنهد. امروز جهان در سایه همین تفکر به پیشرفت های شگرفی دست یافته است.

حال نگاه به کارنامه فعالیتهای اخیر اسکودا ما را با این گمانه یاس آور روبرو می سازد که گویی تلقی ناصواب از کانون ها و وکلا قرار است تمامی بنیادها، هنجارها و ارزشهای نهاد وکالت را بر باد دهد. نگارش آیین نامه ای سختگیرانه و وحشت افزا در بخش های کارآموزی و انتظامی، حکایتی تلخ از نگاه بدبینانه به توانمندی کارآموزان و سلامت و قانونمداری وکلا است. آیین نامه ای که در بخش کارآموزی نه تنها، حقوق ایشان (جهت وکالت کردن و کسب درآمد ) را سلب می کند بلکه مسیری صعب و دشوار و افقی تیره و پر غباری در برابر دیدگان ایشان می گستراند. در خصوص وکلا نیز بی مهابا و با گشاده دستی تخلفات انتظامی جدیدی خلق و بر سیاهه بی پایان تخلفات افزوده اند. تو گویی که وکلا نیز همچون انسان دستگاه تفکری کلیسای کاتولیک همواره باید با حس گناه ازلی زندگی نمایند.

در آخرین اقدام(آموزش تخصصی وکلا و بی توجهی به توانمندی وکلا و کانونها) نیز، اسکودا نگاه قیم مآبانه خود را بر کانونها آشکار نمود؛ نگاهی که نه تنها کانونها را مستقل نمی داند بلکه خود را با ۳ عضو اجرایی شایسته تر از کانونهایی که موجبات خلقتش را فراهم آورده اند، می داند. نگاهی که هر لحظه این بیم را تقویت می نماید که گویی قرار است لویاتانی غشوم در جهان وکالت خلق گردد. لویاتانی که مایه حیاتش ضعیف انگاشتن کانون های وکلا و بی اعتنایی به استقلال ایشان است.

این در حالی است که کانون ها در طول دهه ها نشان داده اند با طی ناهمواریهای فراوان، مسیر خود را یافته و رو به اعتلا نهاده اند؛ مراجعه به فهرست اعضای توانمند و فاضل کانونهایی چون اصفهان، خراسان، آذربایجان، فارس ، مرکزی و… و اساتید حقوقی که در حوزه آن کانونها فعالیت می کنند، بیانگر ضرورت بازنگری در سبک نگاه و تلقی اسکودا نسبت به وکلا و کانونهای وکلا است.

  • منبع خبر : پایگاه خبری دادورزی